برگزار کننده بزرگ ترین همایش های رایگان

موسسه جوان

برگزارکننده دوره های اموزشی

موسسه جوان

برگزارکننده دوره های اموزشی

۹ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

مشاوره بازاریابی دیجیتال چیست؟

 


خدمات مشاوره بازاریابی دیجیتال شامل به کارگیری و استفاده از انواع کانال‌ها و ابزار دیجیتالی در جهت ترفیع و ترویج فروش محصولات و خدمات صاحبان کسب کار بوده و تلاش ما تولید محتوای ارزشمند جهت ارتقا فروش و افزایش درآمد می باشد

بازاریابی دیجیتال ابزاری برای فروش و برندینگ است که با برنامه ریزی دقیق می توان در بین رقبا جایگاه مناسبی را کسب کرد. 

 

نقش مشاوره دیجیتال مارکتینگ در موفقیت شما چیست؟


اگر به دنبال یک تعریف دقیق در مورد مشاوره دیجیتال مارکتینگ هستید باید بگویم به کسی که دارای تخصص حرفه ای در زمینه بازاریابی آنلاین است و می داند که چکونه یک کاربر را به مشتری تبدیل کند تا موجب افزایش فروش کمپانی شود. شما نمی توانید از یک مشاوره دیجیتال مارکتینگ انتظار داشته باشید که با تمام جنبه های تبلیغات آشنایی داشته باشد بلکه باید انتظار داشته باشید که از بهترین روش و متد برای کسب وکار شما استفاده کنید. در واقع شما با استفاده از مشاوره دیجیتال مارکتینگ شما می توانید یک چشم انداز کلی نسبت به آینده داشته باشید تا بهترین روش برخورد با مشتری را پیدا کنید. با استفاده بررسی هایی که انجام می شود پتانسیل های شرکت شما شناخته شده و از آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظر استفاده می شود.

در مشاوره دیجیتال مارکتینگ چه مواردی تعیین می شود؟


شناسایی فرصت های جدید برای کسب و کار و ایجاد ارتباط با مشتری ها به بهترین روش.
ارزیابی و بررسی شرایط موجود در شبکه های اجتماعی، موتورهای جستجوگر و … برای تعیین روش های موثر بازاریابی.
بهبود شرایط نام تجاری شرکت.

 

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

چرا شکست می‌خوریم و راه حل آن چیست؟

افراد موفق خیلی‌ وقتها تسلیم می‌‌شن و وقتی چیزی جوابگو نیست، تا بی‌نهایت اون رو تکرار نمی‌کنن. تجدید‌نظر می‌کنن. خودشون رو تطبیق می‌دن و تغییر می‌کنن. اما چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟ مراحل شکست چه هستند؟

یکی از سخت ترین کار‌ها در زندگی این هست که بدونیم کی به تلاش ادامه بدیم و کی رها کنیم.

از یک طرف، پشتکار و ثبات قدم کلید دستیابی به موفقیت در هر زمینه‌ای هست. هرکسی که در مهارتی به تسلط می‌رسه، با لحظات تردید مواجه خواهد شد و سرانجام، ادامه دادن به تلاش رو تنها راه حل خودش می‌بینه. اگه می‌خواین کسب و کار موفقی بسازین یا ازدواج فوق‌العاده‌ای داشته باشین یا یک مهارت جدید یاد بگیرین، «چسبیدن به کار» شاید مهم‌ترین خصیصه‌ای باشه که باید داشته باشین.

از طرف دیگه، سفارش کردن دیگران به کوتاه نیامدن، توصیه‌ی بسیار بدیه. افراد موفق خیلی‌ وقتها تسلیم می‌‌شن. وقتی چیزی جوابگو نیست، افراد موفق تا بی‌نهایت اون رو تکرار نمی‌کنن. اون‌ها تجدید‌نظر می‌کنن. خودشون رو تطبیق می‌دن. تغییر می‌کنن. و در صورت لزوم تسلیم می‌شن. به قول معروف،دیوانگی یعنی یک کار رو بار‌ها و بار‌ها انجام بدیم و توقع نتایج متفاوت داشته باشیم.زندگی به هر دو استراتژی نیاز داره. برخی اوقات باید اعتماد به نفسی مستحکم نشون بدین و تلاشتون رو دوچندان کنین. گاهی هم باید چیز‌هایی که عمل نمی‌کنن رو رها کنین و سراغ امتحان کردن یک چیز‌ جدید برید. سؤال اصلی اینه: چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟

یک راه برای پاسخ به این سؤال، استفاده از چارچوبیه که من اون رو سه مرحله‌ی شکست نام گذاشتم.

سه مرحله‌ شکست

این چارچوب با تقسیم کردن چالش‌های شکست خوردن در سه مرحله، به آشکار شدن چیزها کمک می‌کند:

  1. مرحله‌ی اول شکست تاکتیک‌هاست. این‌ها اشتباهات در چگونگی هستن، و زمانی رخ می‌دن که در ساختن یک سیستم قوی ناکام می‌مونین، اندازه‌گیری دقیق رو فراموش می‌کنین، و نسبت به جزئیات کاهلی می‌کنین. شکست در تاکتیک‌ها، شکست در پیاده‌سازی برنامه‌ای خوب و داشتن دیدگاهی واضح هست.
  2. مرحله‌ی دوم شکست استراتژی‌ست. این‌ها اشتباهات در چه‌چیز هستن، و زمانی رخ می‌دن که از استراتژی‌ای پیروی می‌کنین که در به عمل آوردن نتایج مطلوب شما موفق نیست. شما می‌تونین دلیل انجام چیزها رو بفهمین، و می‌تونین چگونگی انجام دادن کار رو درک کنین، اما با این‌حال برای محقق کردن اون هدف، «چه‌چیز» رو اشتباه انتخاب می‌‌کنین.
  3. مرحله‌ی سوم شکست دیدگاه هست. این‌ها اشتباهات در چرا هستن، و زمانی رخ می‌دن که مسیری واضح برای خودتون ترسیم نمی‌کنین، از دیدگاهی پیروی می‌کنین که مناسب شما نیست، یا در فهم اینکه کارهایی که انجام می‌دین رو چرا انجام می‌دین، موفق عمل نمی‌کنین.

در ادامه‌ی این مقاله من با شما یک داستان، یک راه حل و خلاصه‌ای درباره‌ی هر یک از مراحل شکست به اشتراک می‌ذارم. امیدوارم که چارچوب ۳ مرحله‌ی شکست، در تصمیم‌گیری‌های پیچیده و تشخیص اینکه کی کار رو رها کنین و کی ادامه بدین، بهتون کمک کنه. این مقاله بی‌نقص نیست اما امیدوارم براتون مفید باشه.

مرحله‌۱: شکست تاکتیک‌ها

سم کارپنتر در سال ۱۹۸۴ صاحب یک کسب و کار کوچک شد. با پرداخت ۵۰۰۰ دلار به عنوان پیش‌پرداخت ، او کسب و کار پرمشکلی را در شهر ‘بند’ ایالت اورگان خریداری کرد و نام اون شرکت رو به Centratel تغییر داد.

شرکت Centratel سرویس پاسخگویی تلفنی تمام وقت رو برای پزشکان، دام‌پزشکان، و کسب و کارهای دیگه که نیاز به پاسخ‌گویی تلفنی در تمام ساعات داشتن رو فراهم کرد، اما توان پرداخت حقوق به کارمندانی که تمام وقت پشت میز بنشینن رو نداشت. وقتی کارپنتر این کسب و کار رو خریداری کرد، امیدوار بود که Centratel روزی باکیفیت‌ترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده بشه.

همه چیز اون طوری که پیش‌بینی می‌شد پیش نرفت. توی مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۲، کارپنتر یک و نیم دهه‌ی اول کارآفرینی خودش رو چنین توصیف کرد:

یک شب که نزدیک بود توی واریز حقوق کارمندان به مشکل برخورد کنه، کارپنتر موضوعی رو متوجه شد. کسب و کار او دچار مشکل بود چون اصلا از سیستمی برای دست‌یابی به عملکرد بهینه، بهره‌مند نبود. کارپنتر در این باره گفت، «ما انواع مشکلات رو داشتیم چون هرکسی کار خودش رو به نحوی که فکر می‌کرد درسته انجام می‌داد.

کارپنتر به این نتیجه رسید که اگه بتونه سیستمش رو کامل کنه، اونوقت کارکنانش می‌تونن روزشون رو به انجام دادن روند صحیح اختصاص بدن، نه اینکه فقط مشکلات رو حل کنن و اشتباهات رو درست کنن. او خیلی سریع شروع به نوشتن تمام فرایندهای کسب و کارش کرد.

کارپنتر توضیح داد: «برای مثال، الان ما یک روند ۹ مرحله‌ای برای پاسخگویی به تلفن‌ها در میز اصلی داریم. همه به یک شکل این کار را انجام می‌دهند، و این ۱۰۰٪ بهترین روشیه که برای انجام این کار وجود داره. درواقع با تبدیل یک سیستم ساختاری به یک سیستم مکانیکی، ما فرایندمون رو کامل کردیم

کارپنتر در طی دو سال آینده، تمام فرایندهای شرکت رو ثبت کرد و در همه اونها تجدید‌نظر کرد. چگونگی ساختن ارائه‌های فروش. چگونگی پرداخت چک‌ها. چگونگی پرداخت صورت‌حساب‌های مشتریان. چگونگی انجام واریز حقوق کارمندان. اون دفترچه‌های راهنمایی برای کارکنانش تهیه کرد که هر کارمند می‌تونست بر اساس اون برای هر کاری در شرکت، روند مخصوصش رو در پیش بگیره سیستم به سیستم، قدم به قدم.

چه نتیجه‌ای گرفت؟

ساعات کاری کارپنتر در هفته به سرعت از ۱۰۰ ساعت به کمتر از ۱۰ ساعت کاهش پیدا کرد. دیگه نیازی نبود تا در هر موقعیت اضطراری درگیر بشه، چون برای هر موقعیتی یک فرایند توی دفترچه‌ی راهنما برای کارمندان تعریف کرده بود. با بهتر شدن کیفیت کار، Centratel قیمت‌هاشون رو افزایش دادن و حاشیه‌ی سودشون تا ۴۰ درصد بالا رفت.

امروز تعداد کارکنان Centratel به حدود ۶۰ نفر افزایش یافته و اخیرا سی‌امین سالگرد تاسیس‌شون رو جشن گرفتن. کارپنتر حالا تنها دو ساعت در هفته کار می‌کنه.

راه حل شکست تاکتیک‌ها

شکست تاکتیک‌ها یک مشکل چگونگی هست. در مورد Centratel، اونها دیدگاهی واضح (تبدیل شدن به «باکیفیت‌ترین شرکت خدمات پاسخ‌گویی تلفنی در ایالات متحده») و یک استراتژی خوب‌ (بازار بزرگ و بکر خدمات پاسخ‌گویی تلفنی) داشتن، اما نمی‌دونستن چطور استراتژی و دیدگاهشون رو پیاده کنن.

سه راه اولیه برای حل شکست تاکتیک‌ها وجود دارد.

  1. ثبت فرایندها
  2. اندازه‌گیری نتایج
  3. بازبینی و تنظیم تاکتیک‌ها

ثبت فرایندها: مک‌دونالد بیش از ۳۵۰۰۰ شعبه در سراسر دنیا داره. چرا اونها می‌تونن کارمندان جدید رو بلافاصله استخدام و وارد کار کنن و همزمان محصول رو مداوما به دست مشتریان برسونن؟ چون اونها سیستم‌های فوق‌العاده‌ای برای هر فرایند دارن. چه رهبری یک کسب و کار رو به‌عهده داشته باشین، والد یک خانواده باشین، یا زندگیتون رو مدیریت کنین، ساختن سیستم‌‌های فوق‌العاده، برای رسیدن به موفقیت‌های پی در پی لازم و ضروریه . اولین و مهمترین قدم، نوشتن هر مرحله مشخص از فرایند، و همچنین آماده‌سازی یک لیست انتخاب از کار‌ها برای مواقعیه که همه‌چیز از کنترل خارج می‌شه.

اندازه‌گیری نتایج: اگه چیزی براتون اهمیت داره، اون رو اندازه‌گیری کنین. اگه کارآفرین هستین، اندازه‌گیری کنین روزانه چند تا تماس فروش برقرار می‌کنین. اگه نویسنده هستین، اندازه‌گیری کنین در چه بازه‌ زمانی مقاله‌های جدید منتشر می‌کنین. اگه وزنه‌بردار هستین، اندازه‌گیری کنین هر چندوقت یک‌بار تمرین می‌کنین. اگه هیچوقت نتایجتون رو اندازه‌گیری نکنین، چطور می‌تونین بفهمین که کدوم تاکتیک‌ها کارآمدتر هستن؟

بازبینی و تنظیم تاکتیک‌ها: مساله‌ی خسته کننده در مورد شکست‌های مرحله اول اینه که هرگز متوقف نمی‌شن. تاکتیک‌هایی که کارآمد بودند از‌ رده خارج خواهند شد. تاکتیک‌هایی که قبلا مناسب نبودن الان ممکنه مناسب باشن. باید همیشه درحال بازبینی و ارتقای چگونگی انجام کار‌هاتون باشین. افراد موفق به صورت منظم از تاکتیک‌هایی که استراتژی و دیدگاه اونها رو به جلو نمی‌بره، دست می‌کشن.

راه حل شکست تاکتیک‌ها کار یکباره نیست، بلکه یک سبک زندگیه.

آیا پشتکار، کلید موفقیت در مدیریت است؟

مرحله‌ ۲: شکست استراتژی

در مارس ۱۹۹۹ جف بزوس، موسس آمازون اعلام کرده بود که این شرکت قصد راه‌اندازی سرویس جدیدی به نام Amazon Auctions (مزایده‌های آمازون) رو داره که به مردم کمک می‌کرد «تقریبا هرچیزی را آنلاین بفروشند». ایده، طراحی چیزی بود که بتونه با eBay رقابت کنه. بزوس می‌دونست میلیون‌ها نفر وجود دارن که می‌خوان کالاهاشون رو بفروشن و او می‌خواست آمازون جایی باشه که این تراکنش‌ها انجام می‌شن.

گرِگ لیندن، که یک مهندس نرم‌افزار آمازون در اون زمان بود، این پروژه رو این‌طوری به خاطر میاره:

در پشت صحنه، کاری طاقت‌فرسا بود. افراد از همه جای شرکت از پروژه‌هاشون به این پروژه منتقل شدن. تمام سایت Amazon Auctions با تمام ویژگی‌های eBay و بیشتر از اون، از همان ابتدا ساخته شد. طراحی، معماری، توسعه، تست و راه‌اندازی این سایت جدید در کمتر از سه ماه انجام گرفت.

Amazon Auctions یک شکست بارز بود. تنها شش ماه بعد از راه‌اندازی، مدیریت آمازون فهمید که این پروژه راه به جایی نمی‌بره. در سپتامبر ۱۹۹۹، اونها ناگهان محصول جدیدی به نام Amazon zShops رو منتشر کردن. این نسخه از ایده به هرکسی، از شرکت‌های بزرگ گرفته تا کاربران عادی، اجازه می‌داد تا از طریق آمازون فروشگاه آنلاینی رو راه‌اندازی کرده و محصولاتشون رو بفروشن.

دوباره آمازون سعی کرد و نگرفت. نه Amazon Auctions و نه Amazon zShops امروز کار نمی‌کنن. در دسامبر ۲۰۱۴ ، بزوس در اشاره به پروژه‌های شکست خورده گفت «من میلیارد‌ها دلار از شکست‌های Amazon.com درآمد داشته‌ام. واقعا میلیارد‌ها.

بدون هیچ ترسی، آمازون یک بار دیگه تلاش کرد تا بستری برای فروشندگان شخص ثالث فراهم کنه. در نوامبر ۲۰۰۰، Amazon Marketplace رو راه‌اندازی کردن، که به افراد اجازه می‌داد تا محصولات استفاده شده رو درکنار آیتم‌های جدید آمازون، بفروشن. برای مثال، یک کتاب فروشی کوچک می‌تونست لیست کتاب‌های دست دومش رو به صورت مستقیم، در کنار کتاب‌های نو در آمازون قرار بده.

این کار جواب داد. Amazon Marketplace با فاصله‌ی زیادی از بقیه، موفقیت‌آمیز بود و در سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰ درصد از ۱۰۷ میلیارد دلار خرید صورت گرفته در آمازون رو تشکیل می‌داد.

راه حل شکست استراتژی

شکست استراتژی مشکل در چه‌چیز است. تا ۱۹۹۹ آمازون دیدگاه روشنی برای «مشتری مدار‌ترین شرکت روی زمین» بودن داشت. اونها استاد انجام دادن کار‌ها هم بودن، و به همین دلیل تونستن Amazon Auctions رو توی تنها سه ماه راه‌اندازی کنن. چرایی و چگونگی حل شده بود اما چه چیز، هنوز مجهول بود.

سه تا راه اولیه برای حل شکست استراتژی وجود داره.

  1. راه‌اندازی سریع
  2. پیاده‌سازی ارزان
  3. بازبینی و اصلاح سریع

راه‌اندازی سریع: بعضی از ایده‌ها خیلی بهتر از بقیه کار‌ می‌کنن، اما کسی واقعا نمی‌دونه که کدوم ایده‌ها کار می‌کنن، تا وقتی‌که امتحانشون کنین. هیچ‌کس از قبل نمی‌دونه نه سرمایه‌گذاران خطرپذیر، نه افراد باهوش آمازون، نه دوستان و یا خانواده‌. تمام برنامه‌ریزی‌ها و تحقیقات و طراحی‌ها فقط بهانه‌ان. برداشت پاول گراهام دراین‌باره رو دوست دارم: « تا وقتی ایده‌تون رو راه‌اندازی نکرده باشین، عملا کار روی اون رو شروع نکردین. »

برای همین، راه‌اندازی سریع استراتژی‌ها خیلی مهمه. هرچه سریع‌تر یک استراتژی رو توی دنیای واقعی تست کنین، سریع‌تر فیدبک می‌گیرین که این استراتژی کارآمد هست یا نه. به بازه‌های زمانی عملکرد آمازون توجه کنید: Amazon Auctions در مارس ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon zShops در سپتامبر ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon Marketplace در نوامبر ۲۰۰۰ منتشر شد. سه تلاش عظیم ظرف بیست ماه.

پیاده‌سازی ارزان: به محض اینکه به کمترین حدی از کیفیت دست یافتین، بهترین کار تست ارزان استراتژی های جدیده. شکست‌های ارزان مساحت عمل شما رو برای موفقیت افزایش می‌دن، چون جای بیشتری برای تست ایده‌های دیگه دارین. علاوه بر اون، شکست‌های ارزان برای رسیدن به یک هدف مهم‌تر هم بسیار مفیدن. این کار وابستگی شما به یک ایده‌ی به خصوص رو کاهش می‌ده. اگه پول و زمان زیادی رو صرف یک استراتژی بکنین، رها کردن اون استراتژی واقعا دشوار خواهد بود. هرچه انرژی بیشتری صرف چیزی کنین، حس مالکیت بیشتری نسبت بهش خواهید داشت. ایده‌های تجاری بد، روابط ناسالم، عادت‌های مخرب از هر نوعی وقتی جزئی از هویت شما بشن، رها کردن‌شون سخت خواهد بود. تست ارزان استراتژی‌های جدید از این مشکلات جلوگیری می‌کنه و احتمال دنبال کردن بهترین استراتژی رو، در مقابل استراتژی‌ای که بیشترین هزینه را برایش کردین، افزایش می‌ده.

بازبینی و اصلاح سریع: استراتژی‌ها باید مورد بازبینی و تغییر قرار بگیرن. به سختی میشه یک کارآفرین، خلق کننده‌ی اثر، و یا هنرمند موفقی رو پیدا کرد که دقیقا همون کاری را انجام بده که از ابتدا انجام می‌داد. استارباکس قبل از افتتاح فروشگاه‌های خودش، بیشتر از یک دهه مواد موردنیاز قهوه و دستگاه اسپرسوساز می‌فروخت. 37Signals به عنوان شرکت طراح وب شروع به کار کرد، و بعد به شرکت نرم‌افزاری Basecamp تغییر کرد که امروزه بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار داره. نینتندو قبل ازینکه عاشقان بازی‌های ویدیویی رو در تمام نقاط جهان مجذوب خودش کنه، کارت‌های بازی و جارو برقی تولید می‌کرد.

خیلی از کارآفرین‌ها فکر می‌کنن اگه اولین ایده‌ی تجاری‌شون شکست بخوره، این یعنی برای این‌کار ساخته نشد‌ن. خیلی از هنرمندها فکر می‌کنن اگه اولین اثر اونها مورد تحسین قرار نگیره، پس حتما مهارت‌ لازم برای این کار رو ندارن. خیلی از آدمها فکر می‌کنن اگه دو، سه رابطه‌ی اول اونها بد باشه، پس دیگه هیچوقت عاشق نمی‌شن.

تصور کنین که نیروهای طبیعت به این صورت عمل می‌کردن. چی می‌شد اگه مام طبیعت به خودش فقط یک فرصت آفرینش زندگی می‌داد؟ اونوقت ما صرفا موجوداتی تک‌سلولی باقی می‌موندیم. خوش‌بختانه فرگشت (تکامل) این‌طوری عمل نمی‌کنه. برای میلیون‌ها سال، زندگی خودش رو تنظیم کرده، تکامل پیدا کرده، اصلاح شده، و تکرار شده تا به گستره‌ی وسیع و متنوع موجودات مختلفی که ساکن سیاره‌‌ی ما هستن، رسیده. روند طبیعی هیچ چیزی این نیست که توی تلاش اول به همه چیز دست پیدا کنه.

پس اگه ایده‌ی اصلی‌تون شکست خورد و این احساس بهتون دست داد که مدام در حال بازبینی و تطبیق هستین، به خودتون حق بدین. تغییر استراتژی یه چیز کاملا طبیعیه. این روشیه که جهان در‌واقع به اون طریق عمل می‌کنه.

مرحله‌ ۳: شکست دیدگاه

رالف والدو امرسون در سال ۱۸۰۳ در ماساچوست متولد شد. پدرش کشیش کلیسای توحیدی بود، که در اون زمان شاخه‌ی نسبتا محبوبی از مسیحیت به حساب میومد.

امرسون هم مانند پدرش به هاروارد رفت و به عنوان یک کشیش منصوب شد. اما برخلاف پدرش، او بعد از گذروندن چند سال در بطن کلیسا فهمید که با بسیاری از بخشهای اون موافق نیست. امرسون مشاجرات سختی با رهبران کلیسا داشت، تا اینکه درنهایت یادداشتی نوشت و به اونها اعلام کرد: «این شکل از زنده نگاه داشتن یاد مسیح برای من مناسب نیست. این دلیلی کافی برای من است تا آن را رها کنم

امرسون در ۱۸۳۲ از کلیسا خارج شد و در طول یک سال بعد از اون، در اروپا مسافرت کرد. مسافرت‌ها در تخیل او جرقه‌ای ایجاد کرد و موجب دوستی امرسون با فیلسو‌ف‌ها و نویسندگانی مثل جان استوارت میل، ویلیام وردزورث، و ساموئل تیلور کلریج شد . بعد‌ها نوشته شد که سفر او به پاریس جرقه‌ای در او زد که «لحظه‌ی شهود قوی که او را از معنویات به سمت علم سوق داد» بود.

در بازگشت به ایالات متحده، امرسون باشگاه تعالی رو تاسیس کرد که در اون گروهی از متفکران نیوانگلند آمریکا مانند خودش درباره‌ی فلسفه، فرهنگ، علم و بهبود جامعه‌ی آمریکا صحبت می‌کردن.

مطالبه‌گری عمیق امرسون نسبت به زندگی و ارزش‌هاش، که با کارش به عنوان کشیش شروع شد، در طول سفرهای بین‌المللی‌ش شدت گرفت و با جلسات باشگاه تعالی‌ ادامه یافت و این بهش کمک کرد تا شوق فیلسوف و نویسنده شدن را در خودش کشف کنه. او باقی عمرش رو به دنبال کردن افکار مستقل و نوشتن مقالات و کتاب‌هایی گذروند که امروزه هم ارزشمند هستن.

راه حل شکست دیدگاه

شکست دیدگاه یک مشکل چرایی هست و وقتی اتفاق می‌فته که دیدگاه یا هدف شما برای چیزی که می‌خواین باشین (چرایی شما) با فعالیت‌هایی که به این منظور انجام می‌دین همراستا نیستن.

سه راه اولیه برای حل شکست دیدگاه وجود داره.

  1. جمع‌بندی سرمایه‌های زندگی
  2. تعیین خط قرمز‌ها
  3. عبور از انتقادها

جمع‌بندی سرمایه‌های زندگی: مردم به ندرت زمانی رو به تفکر درباره‌ی دیدگاه و ارزش‌هاشون اختصاص می‌دن. البته هیچ الزامی وجود نداره که شما رو مجبور کنه که حتما دیدگاه شخصی‌تون نسبت به زندگی و کار رو توسعه بدین. بسیاری از مردم ترجیح می‌دن با جریان زندگی حرکت کنن و هرچی براشون پیش میاد رو بپذیرن. در حد نظریه، این موضوع مشکلی نداره. اما در عمل یک مشکلی وجود داره:

اگه هیچوقت در مورد دیدگاه زندگی خودتون تصمیم نگیرین، معمولا می‌فهمین که دارین رویای یک نفر دیگه رو زندگی می‌‌کنین.

مثل خیلی از بچه‌ها، امرسون هم از مدرسه تا شغل آینده، راه پدرش رو دنبال کرد تا اینکه چشم باز کرد و فهمید این چیزی نیست که می‌خواد. قرار دادن دیدگاه یک آدم دیگه به جای دیدگاه خودتونچه اعضای خانواده، دوستان، افراد مشهور، رئیس‌تون و یا کل جامعه باشه معمولا شما رو به رویای شخصی‌تون نمی‌رسونه. هویت شما و عادت‌های شما باید هم‌راستا باشن.

برای همین، باید سرمایه‌های زندگی‌تون رو جمع‌بندی کنین. به چه چیزی می‌خواین دست پیدا کنین؟ چطوری می‌خواین روز‌هاتون رو سپری کنین؟ این وظیفه‌ی شخص دیگه‌ای نیست که دیدگاه زندگی شما رو کشف کنه. این فقط کار خودتونه. توصیه‌ی من اینه که شروع به کشف ارزش‌های اصلی‌تون کنین. بعد، تجربه‌های اخیرتون رو با نوشتن یک بازبینی سالانه یا انجام یک گزارش صورت وضعیت، بررسی کنین.

تعیین خط قرمز‌ها: «خط قرمز» شما چیزیه که به هیچ وجه حاضر به هیچ بحثی درباره‌ی اون نیستین. یک اشتباه متداول اینه که خط قرمز رو استراتژی خودتون قرار بدین، درحالیکه باید دیدگاه شما باشه. وابسته شدن به ایده کار راحتیه. اما اگه می خواین به چیزی دل ببندین، اون چیز دیدگاه‌تون باشد نه ایده‌تون. روی دیدگاه قرص و محکم باشین، اما نه روی نسخه‌ی فعلی ایده‌‌ای که دارین. جف بزوس گفته: «ما روی دیدگاه ثابت قدم، و روی جزئیات منعطف هستیم

نکته‌ی کلیدی، درک این موضوعه که تقریبا همه‌ چیز جزئیاته تاکتیک‌ها، استراتژی ، و حتی مدل کسب و کار شما. اگه خط قرمزتون اینه که یک کارآفرین موفق باشین، راه‌های زیادی برای رسیدن به این دیدگاه وجود داره. اگه خط قرمز آمازون «تبدیل شدن به مشتری‌مدارترین شرکت روی زمین» هست، اونها می‌تونن میلیارد‌ها دلار در Amazon Auctions و Amazon zShops از دست بدن ولی درنهایت به هدف‌شون دست پیدا کنن.

وقتی به دیدگاه خودتون اعتقاد داشته باشین معمولا بعد از یک ناکامی، اون رو از دست نمی‌دین. اشتباهات بسیار کمی وجود دارن که منجر به نابودی کامل یک رویا می‌شن. چیزی که محتمل‌تره اینه که شما در سطح استراتژی شکست خوردین و امیدتون رو از دست دادین. این موضوع انگیزه‌ی شما رو گرفته و باعث شده تسلیم بشین، اما نه به خاطر اینکه باید تسلیم می‌شدین، بلکه چون صرفا اینجوری حس کردین. درواقع احساسات شما سبب شده تا یک شکست خفیف (مرحله‌ی ۱ یا مرحله‌ی ۲) رو تبدیل به شکست نهایی (مرحله‌ی ۳) کنین. بسیاری از خطاهایی که مردم فکر می‌کنن شکست دیدگاه هست در واقع شکست استراتژیه. خیلی از کارآفرین‌ها، خالقان آثار و هنرمندها، روی نسخه‌ی خاصی از ایده‌شون تعصب پیدا می‌کنن و وقتی ایده با شکست مواجه می‌شه، دست از دیدگاهشون هم برمی‌دارن. روی چیزهای اشتباه حس تملک ایجاد نکنین. تقریبا بی‌نهایت راه برای دستیابی به دیدگاه‌تون وجود داره، به شرطی که حاضر باشین روی جزئیات انعطاف به خرج بدین.

عبور از انتقادها: انتقاد می‌تونه به عنوان عاملی برای نشان دادن استراتژی‌ها و تاکتیک‌های شکست خورده باشه، اما با فرض این‌که فردی منطقی با نیت خوب هستین به ندرت می‌تونه نشانه یک دیدگاه شکست خورده باشه. اگه به تبدیل دیدگاهتون به یک خط قرمز در زندگی متعهد باشین و در تلاش اول تسلیم نشین، باید از انتقاد‌ها رد بشین. نباید بابت چیزهایی که دوست دارین از دیگران عذرخواهی کنین، باید یاد بگیرین با کسانی که از هر کار شما انتقاد می‌کنن کنار بیاین.

مرحله‌ چهارم شکست

مرحله‌ی چهارمی از شکست وجود داره که درباره‌ی اون صحبت نکردیم: شکست فرصت‌ها.

این‌ها اشتباهات در چه کسی هستن، و وقتی رخ می‌دن که جامعه در فراهم آوردن فرصت‌های برابر برای همه‌ی مردم موفق نباشه. شکست فرصت‌ها نتیجه‌ی عوامل پیچیده‌ی بسیاری هستن: سن، نژاد، جنسیت، درآمد، تحصیلات، و غیره.

برای مثال، هزاران مرد همسن من توی حلبی‌آبادهای هند یا خیابان‌های بنگلادش زندگی می‌کنن که از من با هوش‌تر و با استعداد‌تر هستن، اما ما زندگی‌های بسیار متفاوتی رو به‌دلیل فرصت‌هایی که در اختیارمون قرار داده شده ، تجربه می‌کنیم.

شکست فرصت‌ها مقاله‌ی جداگانه‌ای رو می‌طلبه و برای کاهش این مشکل، کارهای زیادی به شکل فردی و اجتماعی می‌شه انجام داد. اما من تصمیم گرفتم اینجا روی اون تمرکز نکنم، چون تاثیرگذاری بر شکست‌های اجتماعی کار دشواریه. درحالی‌که دیدگاه شما، استراتژی شما و تاکتیک‌های شما همه چیز‌هایی هستن که خودتون می‌تونین مستقیما کنترل کنین

سخن آخر در مورد شکست

امیدوارم چارچوب سه مرحله‌ی شکست، توی روشن کردن مسائلی که با اونها مواجه هستین، و نحوه‌ی برخوردتون با این مسائل، براتون راه‌گشا باشه. موضوعی که در نگاه اول ممکنه واضح نباشه، چگونگی تاثیرگذاری مراحل مختلف روی همدیگه است.

برای مثال، شکست تاکتیک‌ها می‌تونه گاهی چنان بی‌نظمی‌ای ایجاد کنه که به اشتباه فکر کنین شکست دیدگاه دارین. تصور کنید سم کارپنتر وقتی هفته‌ای ۱۰۰ ساعت کار می‌کرد چه حسی داشت. خیلی ساده می‌تونیم در نظر بگیریم که دیدگاه او (کارآفرین بودن) دلیل شکستش باشه، اما درواقع، فقط تاکتیک‌های ضعیف بود که مشکلات رو به وجود آورده بود.

گاهی اوقات شما برای ایجاد محیطی که در اون استراتژی یا دیدگاه خودتون رو کشف کنید، نیاز به تعدادی تاکتیک دارین. به همین دلیل ما درباره «سه قدم برای اینکه هوشمندانه‌تر کار کنیناولویت‌بندی و مدیریت زمان»، «راهکارهای افزایش بهره‌وری و کارایی» نوشته‌ایم. این عناوین به تنهایی دیدگاهی که دنیا رو متحول کنه به وجود نمیارن. اما می‌تونن توی تقویم‌ شما فضای کافی برای رویاپردازی درباره‌ی دیدگاهی که دنیا رو متحول کنه، ایجاد کنن.

به بیان دیگه، ممکنه مسیر رو اشتباه انتخاب نکرده باشین. اما اونقدر گرد و غبار اطراف‌تون هست که نمی‌تونین راه رو ببینین. تاکتیک‌ها و استراتژی‌های درست رو کشف کنین هوا رو از گرد و غبار پاک کنین و اونوقت می‌بینین که دیدگاهتون خودش رو نمایان می‌کنه.

جهت مشاوره های کارآفرینی  با شماره 09172467247 تماس حاصل فرمایید.

نظرات،پیشنهادات،انتقادات خود را در قسمت پاببن درج کنید.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

عکاسی تبلیغاتی

 
در این روزها عکاسی تبلیغاتی را  شاخه بسیار جذابی از عکاسی نام میبرند  به همین دلیل عکاس باید بتواند درباره آن تفکرنماید وبا ایده های خلاقانه و سلایق خود را در عکس پیاده سازد . اگرعکاسی تبلیغاتی را  با دیگر حوضه‌های  عکاسی مقایسه کنیم می‌بینیم که تقریباً در هیچ یک از شاخه‌های عکاسی به اندازه عکاسی تبلیغاتی نظرات سفارش دهنده در کار دخیل نیست.پس باید در عکاسی تبلیغاتی با مشورت و در میان گذاشتن نظرات عکاس و مشتری و افراد ذیح صلاح و با توجه به این نکته مهم ، عکاسان  می‌توانند از کار خود لذت ببرند که عقاید کارفرما را در ذهن خود به دقت آنالیز کنند، نقاط ضعف و قوت نظرات وی را بررسی نمایند و با توجه به هدف نهایی کار، بعد از تصمیم گیری صحیح با استفاده از زبان تفاهم آمیز، تا حد امکان تفکر و سلیقه خود را به وی منتقل کنند و بعد از جلب موافقت وی عکسی بگیرند که ناشی از برآیند تفکرات کارشناسانه و نگاه زیبا شناسانه باشد.

عکاسی صنعتی به شاخه ای از عکاسی گفته می شود که وظیفه آن به نمایش گذاشتن دقیق و کامل و باکیفیت محصولات تولید شده می باشد ٬ در این شاخه از عکاسی ،عکاس با استفاده از تجهیزات مناسب و انتخاب نورهای دقیق و کامل تلاش می کند تا حد امکان تصوری با کیفیت و دقیق از محصول را ثبت کند که در آن تمامی خصوصیات ظاهری آن به نمایش گذاشته شود.دیده شدن! عکس مهمترین و موثرترین عنصر تبلیغاتی محسوب می شود.
عکاسی تبلیغاتی و عکاسی صنعتی زبانی عمومی و قابل فهم برای همه اقشار ، از هر طبقه و سن و سال و ملیتی است ، زبانی که نیاز به ترجمه و توضیح ندارد و خود گویای همه چیز است : زبانی صریح و سریع!و به کالای تولیدی را با بهترین شکل به نمایش می گذارد .و زیبایی مجذوب کننده ای را به آن می بخشد و طرفداران زیادی را جذب خود میکند .

عکاس صنعتی وظیفه اش این است که نمای کاملی را از کالا برداشت کرده و جهت ارائه به مشتری یا کارفرما ارائه کند، در این شاخه همانگونه که بیان شد هدف تنها یک چیز است: نمایش کامل و واضح محصول از زوایای مختلف و زیبا . در این میان بعضی از عکاسان صنعتی سعی می کنند با طراحی دکورهای ساده منطبق با کاربردهای کالای مورد عکاسی کمی جنبه کاربردی ترجای دادن منطقی عناصر تجسمی در فضای مورد نظر ، در سطح دو بعدی یا سه بعدی ترکیب بندی یا کمپوزیون می گویند .پس به یاد داشته باشید در عکاسی تبلیغاتی همیشه  تفاوتها در ذهن می مانند ، نه برتری ها!اما این تفاوت ها باید چشم نواز باشند نه آزار دهنده .

در این میان بعضی از عکاسان صنعتی سعی می کنند با طراحی دکورهای ساده منطبق با کاربردهای کالای مورد عکاسی کمی جنبه کاربردی تر به عکس داده و عکس را از آن سادگی آزاردهنده عموم عکسهای صنعتی نجات دهد ُ که بعضا بسیار سودمند واقع می شود و جذابیت بصری عکس را دو چندان می کند و گاه با اکمی اغراق و بی تجربگی دکور بر سوژه غلبه می کند و خود را در عکس بیشتر به رخ می کشد ُ که این امر به تجربه یک عکاس صنعتی بر می گردد که تا چه میزان و چگونه دکور پس زمینه را تهیه و اجرا کند که به جذابیت کالا کمک کند ضمن اینکه خود دکور در حاشیه قرار داشته باشد .

عکاسی به عنوان صنعت یعنی نوعی از عکاسی که انسان و تفکر و اندیشه اش هیچ گونه دخل وتصرفی در آن ندارد یا اگر دارد این اندیشه و تفکر صرفا جهت سامان دادن به عکس بر اساس اسلوب و روش های آزموده شده است و بدین منظور که عکس به جهت تکنیک مشکلی نداشته باشد.نوردهی یا نورپردازی درست باشد کادربندی بر اساس معیارهای شناخته شده صحیح باشد واز این قبیل موارد

بسیاری از عکس هادر شاخه های مختلف عکاسی مثل عکاسی صنعتی تبلیغاتی ،عکاسی خبری ،عکاسی طبیعت ونیز دیگر شاخه ها از این مقوله اند. در این گونه عکاسی عکاس صنعتگری است که می تواند دقیق و زیبا عکاسی کند و بسیاری از ذوق ها این گونه عکس ها را می پسندند و از دیدن آن ها لذت می برند.
برای این گونه عکس ها متخصصان هر رشته تا حدود زیادی می توانند تعاریف یک عکس خوب را بیان کنند.
اما آن جا که عکاسی به عنوان هنر مطرح می شود تعریف دقیق دادن از عکس خوب اگر ناممکن نباشد کار دشواری است.آن جا که عکاسی را همطراز شعر ناب می شناسیم همان قدر که تعریف دادن از شعر مشکل است عکاسی را هم نمی توان توضیح داد.

شانس و موفقیت عکاسان در رشته‌ی تبلیغاتی بیشتر مربوط به نیروی فکری و کمکی است که باعث دلگرمی و نجات آنها خواهد شد. طراحان هنری، مدیران فروش و گرافیست‌ها نیروی نجات بخش عکاس تبلیغاتی هستند. بیشتر مواقع طراحی دکور- چیدمان وسائل و از همه مهمتر زاویه‌ی دید شیئی مورد نظر را آنها انجام خواهند داد و عکاس وظیفه سنگین و حرفه‌ای نورپردازی، انتخاب فیلم و لنز مناسب را بعهده دارد. در دنیای حرفه‌ای عکاسی تبلیغاتی حداقل چهار نفر در خلق یک اثر شرکت دارند.
عکاسی صنعتی  یعنی جایی که عکاسی صرفا صنعت است و حتی چشم انسان هم برای انتخاب لحظه عکاسی دخیل نیست .

1-
ماهواره ای که از فضا دقیق ترین تصاویر را به زمین مخابره می کند.در این نوع عکاسی همه چیز طبق فرمول و حساب شده انجام می شود. این جا عکاسی صرفا علم است و صنعت است و البته کاربرد خودش را دارد و بسیار مفید است. یا نوع دیگر آن عکاسی از طریق میکروسکوپ یا تلسکوپ و غیر آن برای مقاصد پژوهشی .

2-
جاهای دیگری هم هست که انسان مستقیما در عکاسی دخل و تصرف دارد اما این دخل و تصرف او مانند دخل و تصرف یک صنعتگر در کار صنعتی اش است .مثل دخل و تصرفی که یک تراشکار برای تراشیدن قطعه ای به کار می برد یا کاری که قالیباف پای دار قالی انجام می دهد. در این گونه عکاسی محصولی تولید می شود که مفید است و ارزشمند است و چه بسا زیباست اما یک کار صنعتی انجام شده و عکاس به عنوان یک صنعتگر مطرح است .

عکاسی صنعتی تبلیغاتی

عکاسی صنعتی تبلیغاتی یکی از خدماتی ترین رشته‌های عکاسی است. در این رشته نه تنها باید حداکثر تسلط به تئوری و تکنیک را داشته باشیم بلکه به بسیاری از وسائل، علاوه بر دوربین احتیاج پیدا خواهیم کرد، از فون‌های رنگی تا میزهای مخصوص کار از وسائل جنبی نورپردازی‌های پیچیده تا سه پایه و پانتوگراف‌های بزرگ و از همه مهمتر استودیوهای عظیم و مملو از وسائل نورپردازی فقط بدرد عکسبرداری‌های صنعتی- تبلیغاتی میخورند.
هر گونه عکسی که در خدمت معرفی، تبلیغ و یا فروش تولیدات یا کالائی باشد، عکاسی صنعتی- تبلیغاتی بحساب میاید. یکایک مواد غذائی‌ها، انواع وسائل زندگی، هر نوع مبلمان و ماشین چه با حضور انسان چه بدون مدل در زمره عکس تبلیغاتی است. خطوط تولید، کارخانه‌های صنعتی و فنی در مراحل و زوایای مختلف عکاسی صنعتی محسوب میشوند. معمولاً این نوع عکاسی یک سفارش دهنده نیز دارد: صاحبان صنایع، ارگانهای دولتی، بخشهای اقتصادی و بازرگانی، روابط عمومی‌ها و سازمانهای تبلیغاتی و در ضمن گرافیست‌ها و طراحان صنعتی- هنری، همه و همه سفارش دهنده و محتاجان و علاقمندان عکاسی صنعتی- تبلیغاتی هستند.

با توجه و دقت میتوان عکاسی تبلیغاتی را آسانتر سر و سامان داد:
در ضمن، عکاسی تبلیغاتی ممکن است همراه با مدل جاندار( انسان یا حیوان ) باشد در این مواقع نه تنها نمیتوان سوژه‌ی اصلی را که یک سوژه تبلیغاتی است فدای جذاب‌تر شدن مدل زنده کرد بلکه بر عکس مدل زنده باید مانند هر وسیله یا تکنیک دیگر نیز در خدمت سوژه اصلی باشد.

هر چه عکاس تبلیغاتی تجربه و اطلاعات بیشتری درباره‌ی سفارشات حرفه‌ی خود داشته باشد موفق‌تر و صاحب‌نام تر خواهد بود. تسلط و در اختیار داشتن وسائل و فضای مورد لزوم، رمز موفقیت عکاسان صنعتی است.

برای مسلط شدن به عکاسی تبلیغاتی باید تمرینات و درسهای این رشته را در رابطه با ابعاد سوژه‌ی مورد نظر تقسیم بندی کرد. هر دانشجو باید بداند که اگر سوژه‌ی مورد نظر یک فضای شش متری دکور در پس زمینه‌ی خود دارد چه وسائل چه لنز و دوربین و چه نوع چراغهائی لازم است. این یک فکر کودکانه و غیر حرفه‌ای است اگر فکر کنیم میتوان با یک فلاش دستی و دوربین 135 عکس حرفه‌ای انداخت.

دانش و تمرینات ضروری در عکاسی صنعتی تبلیغاتی

1- یاد گیری و کاربرد نور و موارد مصرف هر کدام (اسپات- مستقیم- نرم)

2-
کار با مقوای خاکستری 18٪ و یادگیری محاسبه‌ی حرفه‌ای نورپردازیها شناخت کامل کنتراست و هارمونی نور در رابطه با سوژه‌های تبلیغاتی­­­­­­­­­­.

3-
شناخت کامل دوربین بزرگ و لنزهای آن در رابطه با نوع سوژه.

4-
دانش شناخت فیلم‌های موجود- رنگ- کنتراست و ظهور آنها.

5-
دقت و توجه کامل، به خواسته و سلیقه‌ی سفارش دهنده و نوع و محل مصرف عکس شما.

6-
نوآوری و عدم کپی برداری از نمونه‌های مشابه با مطالعه‌ی کارهای بقیه عکاسان.

7-
تمرین و سعی در گروهی کار کردن با طراحان و گرافیست‌های حرفه‌ای صنعتی- تبلیغاتی


 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

فن بیان صحبت در جمع

صحبت در جمع

در این مقاله کشف خواهید کرد که اگر به گونه ای مناسب آموزش ببینید ، صحبت در جمع مهارتی دشوار نیست .

لابد می گویید من کسب وکاری ندارم که در آن مجبور باشم زیاد حرف بزنم.

در هر صورت باید بدانید اگر در نیروی کار هستید، گاهی باید به عنوان سخنران عمل کنید.

در ادامه فهرستی از مشاغلی که درآن ها مهارت های ارتباط کلامی اهمیت ویژه ای دارند بیان می شود

مسیول حراج، رهبر، گزارشگر، کتابدار، مدیر، روحانی، پزشک، خبرنگار، مددکار اجتماعی ، کارمند، مفسر، معلم، مسئول پذیرش، کارمند فروش، مدیر فروش، راهنمای سفر، مهندس و

باید گفت سخنرانی در جمع بخش اجتناب نا پذیری از زندگی است.

پس با اعتماد به نفس صحبت کردن در جمع را یاد بگیرید.

چند بهانه ای که افراد برای اجتناب از صحبت در جمع می آورند.

۱) من مطلبی برای گفتن ندارم

حرفی برای گفتن ندارید ؟

متأسفم ، این بهانه کارساز نیست. همه مطلبی برای گفتن دارند. در واقع همه مطالب زیادی برای گفتن دارند.

۲) من از خودم جلوی دوستان ، اعضای خانواده ، اعضای جامعه ، یا همکاران یک احمق خواهم ساخت

این گونه فکر نکنید، دیگران به شما بابت شجاعت تان برای صحبت در جمع احترام خواهند گذاشت. پس روی این بهانه هم خط بکشید.

۳) من مضطرب هستم که در نظر دیگران چگونه جلوه می کنم

هرچند ظاهر شما در چگونگی دریافت پیام شما از جانب مخاطبان تأثیر دارد،

به خاطر داشته باشید که مخاطبان فقط برای شنیدن حرف های شما آنجا هستند، نه برای قضاوت در مورد ظاهر فردی تان.

شما در خواهید یافت که وقتی سخنرانی تان خوب باشد، هرچیز دیگری سر جای خود قرار می گیرد.

امابرای اطمینان بیشتر ظاهری معقول و آراسته داشته باشید.

۴) من خیلی عصبی هستم_ از ترس خواهم مرد

اگر بابت صحبت در  جمع کمی عصبی نباشید، به احتمال زیاد انسان نیستید.

اما من پس از جست وجوی سوابق سخنرانی، به طور قطع فهمیدم که هیچ کس تا به حال به دلیل ترس از سخنرانی در جمع نمرده است.

شما با یادگیری اینکه ترستان به جای اینکه بر ضد شما عمل کند ، برای تان کارساز باشد می توانید راحت باشید.

۵) آنچه را باید بگویم فراموش خواهم کرد

رفع این مشکل آسان است.

برای به خاطر سپردن آنچه می خواهید بگویید ، متن سخنرانی تان را بنویسید و تمرین کنید.

چرا برای سخنرانی در جمع احساس اضطراب می کنیم

حتی ماهرترین سخنران ها هم قبل از یک سخنرانی مهم با موارد اعصاب خرد کن مبارزه می کنند.

آنچه در عمل باعث این احساس عصبی بودن و اضطراب می شود ، بالا رفتن ناگهانی میزان هورمون آدرنالین یا به اصطلاح عارضه ی جنگ یا گریز است.

وقتی با موقعیتی تهدید آمیز مواجه می شویم ، مانند زمانی که خودرویی با سرعت به طرفمان می آید،

این آدرنالین واکنش های فیزیولوژیکی ما را تحریک می کند تا ما فرصت بیشتری برای دفاع از خودمان یا فرار داشته باشیم.

هجوم آدرنالین شیوه ی طبیعت برای کمک به ما در نجات خودمان است.

به عنوان سخنران ، می توانید از آدرنالین به سود خودتان استفاده کنید.

وقتی من به اهمیت افزایش توانای ام در صحبت کردن در جمع پی بردم، به آموزش رسمی روی آوردم.

این واقعیت که شما در حال خواندن این مقاله هستیدنشان می دهد که به همان نتیجه گیری من رسیده اید.

سخنران های قدرتمند ساخته می شوند، متولد نمی شوند.

سخنرانی در جمع می تواند در ارتقای سازمانتان مؤثر باشد.

به عنوان ابزار بازاریابی، صحبت در جمع یکی از بهترین شیوه های جذب مشتریان جدید و کسب شهرت بین افرادی است که می توانند به شما رجوع کنند.

سخنرانی نقشی همه جانبه در زندگی ما دارد.

بدون واژه ها و قدرت بیان آن ها ، انجام مؤثر کارهای روزمره بسیار مشکل است.

خوب صحبت کردن در توانایی ما برای درخواست کار، برنامه ریزی یا گذراندن سفر، بحث کردن برای ارتقا ، یا حتی به طور کلی بحث و استدلال ، تأثیر می گذارد.

این که بدانیم چگونه مؤثر صحبت کنیم ، به ما کمک می کند به پزشکمان بگوییم کجای بدنمان درد می کند ، با دوست یا همکارمان شام بخوریم و شغلی را انتخاب کنیم.

مهم نیست چه شغلی دارید ، موفقیت شما تا اندازه ای به توانایی تان در خوب صحبت کردن بستگی دارد.

سخنرانی در جمع در تمام حوزه های ارتباطات تأثیر می گذارد.

اما افراد بسیاری اصرار دارند سخنرانی در جمع رااز صحبت کردن نفر به نفر تفکیک کنند.

آن ها تصور می کنند سخنرانی در جمع رسمی است در حالی که صحبت کردن نفر به نفر غیر رسمی و راحت است.

در برخی شرایط، ممکن است چنین باشد اما سخنران های به راستی کارآمد هر وقت ارتباط کلامی داشته باشند، قدرت کلامشان را به کار می گیرند.

 

ده ویژگی لازم برای سخنران خوب بودن

۱) دانش و آگاهی

مطالعه به شما کمک میکند اطلاعاتی برای موفقیت آمیز ساختن سخنرانی تان جمع آوری کنید.

۲) آماده سازی

هیچ جایگزینی برای انجام تکالیف وجود ندارد.

هر چه در پشت صحنه کار بیشتری انجام بدهید، بیشتر متقاعد خواهید شد که سخنرانی تان خوب است.

و همین طور هم خواهد بود.

در مورد سخنرانی تان کار کنید تا سخنرانی تان سرگرم کننده، حایز اهمیت و پر معنا بشود.

۳) زبان

سخنران های قدرتمند ماهرانه از زبان استفاده می کنند.

انتخاب کلمات سخنران می تواند بین سخنرانی خوب یا سخنرانی عالی تفاوتی فاحش ایجاد کند.

۴) پیام

با شناخت درست مخاطبان خود می توانید پیام سخنرانی خود را به خوبی انتقال دهید.

پیام سخنرانی شما میتواند

راه اندازی فعالیتی موفق، ایجاد اعتبار،روشن کردن موضوعات، ایجاد پیوند، ترغیب کارمندان، تعیین موقعیت خودتان، آرام کردن افراد آشفته، حمایت کردن، جلب توجه به خدمات جدید، کمک به شما در کسب درآمد، معروف کردن شماو موارد دیگر باشد.

۵) اعتماد به نفس

وقار و متانت خود را در آنچه باید بگویید و توانایی تان را در خوب بیان کردن آن نشان بدهید.

اجازه ندهید مخاطبان شما را به شک بیندازند.

تحت هیچ شرایطی نباید سخنرانی تان را با این جمله شروع کنید

من سخنران نیستم ، پس شما باید کمی مرا تحمل کنید.

۶) شور و شوق

سخنران های کار آمد شور و شوقی دارند که به آن ها کمک می کند با مخاطبان تماس برقرار کنند.

سخنران های قدرتمند حتی اگر خسته باشند، برای الهام بخشیدن به مخاطبان خود انرژی پخش می کنند.

آن ها شور واشتیاقشان را درباره ی موضوع، با کلمات، حرکات و زبان بدنشان منتقل می کنند.

۷) مهارت های گوش دادن

صحبت کردن فرآیندی دو طرفه است که نه تنها متضمن برقراری تماس با مخاطبان ، بلکه متضمن دریافت بازخورد از آنان نیز هست.

سخنران خوب بودن کافی نیست ، شما باید شنونده ای خوب هم باشید.

۸) درک از خود

به شیوه ی نگرش شما به خودتان اشاره دارد.

مجموعه ای به نسبت ثابت از برچسب ها است که تعیین می کند شما چه برداشتی از خودتان دارید.

۹) شرافت

ارسطو در فن خطابه نوشته است که سخنرانان به چیزی بیش از لغات فراوان و قدرت انتخاب کلمات درست برای مواقع مختلف نیاز دارند.

آن ها بیش از هوش و خویشتنداری و تعادل ، به چیز دیگری هم نیاز دارند.

آن ها حتی به چیزی بیش از به روز بودن اطلاعات‌ نیاز دارند، هرچند این ویژگی ها و دستاوردها مفید هستند.ارسطو عنوان کرده است که سخنران خوب در رأس همه چیز باید انسانی خوب باشد.

اگر می خواهید گروهی از مردم نظریات شما را بپذیرند ، باید مورد اعتماد واحترام باشید.

۱۰) صداقت

سخنران های کار آمد به آنچه می گویند باور دارند.

آن ها باور پیامشان را برای مخاطبان هم آسان می سازند.

توانایی واضح و مؤثر صحبت کردن، راه را در هر گام از زندگی هموار می کند، از مصاحبه های شغلی گرفته تا کار کردن به عنوان رییس شرکتی موفق.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

تاثیر فن بیان در روابط اجتماعی

فن بیان

صحبت در یک جمع، چه آشنا و چه غریبه برای اکثریت آدم ها کار سختی است. اگر قصد موفق شدن را دارید باید توانایی صحبت در جمع را داشته باشید. در اینجا اجتماع بیش از دو نفر تا صد نفر به بالا منظور است.

همه ما بدون شک در موقعیت هایی قرار گرفته ایم که باید در حضور کسی صحبت می کردیم. این صحبت ها چه شخصی و چه کاری امکان این را دارد که تغییر در زندگی آینده ما را رقم بزند. یادگیری و تسلط به اصول فن بیان یا سخنوری در این قرن یکی از ملزومات به حساب می آید.

توانایی صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با دیگران را فن بیان می گویند. اگر این مهارت را تقویت کنید بی شک روابط اجتماعی شما پیروزتر خواهد بود. با تقویت این مهارت اعتماد به نفس خودتان را افزایش خواهید داد.

تقویت فن بیان

در زمان صحبت کردن اصل مهم، رساندن پیام به مخاطب است. از زمان انسان های اولیه فن بیان وجود داشته است. این مهارت از زمانی که انسان به توانایی حرف زدن دست پیدا کرد احساس شده است.

آماده شدن برای روز هایی که باید از فن بیان برای پیش برد اهدافمان استفاده کنیم خیلی دور نیست. باید برای چنین روزهایی آماده بود و آماده شد.

چگونه می توان

هر سرعتی که در صحبت کردن دارید باید و حتما واضح صحبت کنید. وضوح کلام باید در حدی باشد که مخاطب صدای شما را بشنود. برای این اتفاق اول تلفظ درست کلمات را تمرین کنید. وضوح در ادای کلمات رمز موفقیت شما در زمان صحبت کردن است. برای اینکه وضوح کلام شما بیشتر باشد باید سرعت کلام خودتان را هر چقدر که امکان دارد کم کنید.

3 روش مذاکره برای درآمد کلان

 

بدون شک تا به حال با کسانی صحبت کرده اید که صدای گوش نوازی نداشته اند. حتی اگر موضوع صحبت برای شما جذاب باشد چون گوینده لحن خوبی را ندارد به حرف هایش نمی توانید گوش دهید. در قدم اول باید برای بهبود کیفیت بیانتان، لحن و صدایتان را خوب کنید.

به خودت اعتماد کن

اعتماد به نفس نداشتن صدمه بزرگی وارد می کند. نبود اعتماد به نفس و اندکی تردید سبب می شود کسی به صحبت های شما گوش نکند. نبود اعتماد به نفس موقع صحبت کردن در لحن شما کاملا مشهود خواهد بود. به خودتان اعتماد داشته باشید. به حرفی که از دهان شما خارج می شود هم اعتماد کنید

شما هم می توانید فن بیان خود را تقویت کنید.در سمینار فنون مذاکره به شما آیین سخنوری را می آموزیم

خودخواهی ممنوع

رفت و آمد با کسانی که از شما بهتر و موفق تر هستند باعث بهتر شدن شما می شود.

از همجواری با این افراد درس های زیادی را می آموزید. یادگیری این درس ها شاید در هیچ کلاس درسی به شما داده نخواهد شد. اگر آدم خودخواهی نباشید بهتر می توانید از دیگران یاد بگیرید. استفاده از تجربیات دیگران ممکن است سخت باشد اما بدون شک به شما کمک شایانی خواهد کرد

 فی البداهه صحبت کن

در یک جمع در مورد موضوعات مختلف صحبت کنید. حتما نباید موضوعی که می خواهید درباره آن صحبت کنید را از قبل به آن فکر کرده باشید. در ابتدای صحبت از اشتباه نترسید. نگران قضاوت دیگران نباشید. قضاوت دیگران نباید جلوی حرکت شما را بگیرد. با تمرین می توانید مطالب کاملی را بیان کنید.

عجول نباش

زمان صحبت کردن عجول نباشید. به خود فرصت دهید تا کلمات مناسبی را بیان کنید. هیچ وقت نگران به پایان رساندن صحبت خود نباشید. شمرده صحبت کردن باعث می شود که شنونده درک بهتری از گفته های شما داشته باشند. با شمرده صحبت کردن اعتماد به نفس شما در لحنتان کاملا مشخص خواهد شد. به خود فرصت بدهید.

کامل نباش

قرار نیست ما همیشه کامل باشیم. همیشه نباید در همه چیز بهترین بود. اغلب انسان ها به این دلیل در جمع صحبت نمی کنند چون از این ترس دارند که مورد تمسخر واقع شوند. اگر شما در همه زمینه ها تخصص نداشته باشید هیچ اشکالی ندارد در واقع شما نباید و نمی توانید در همه زمینه ها متخصص باشید.

راه فرار

ضرب المثل کم گوی و گزیده گوی را همه ما شنیدیم. کسانی که این ضرب المثل را سرلوحه خود قرار داده اند آدم های ترسویی هستند. این یعنی فرار کردن و ناتوان بودن در صحبت کردن. دید خود را نسبت به صحبت کردن تغییر دهید. برای صحبت کردن احترام قائل شوید و سعی کنید این مهارت را در خود تقویت کنید.

صدا پیشه ها هم تمرین می کنند

برای تقویت این مهارت باید تمرین کنید. بهترین صداپیشه ها هم برای اینکه در این فن متخصص شوند تمرین می کنند. برای به دست آوردن این مهارت زمان لازم است. تمرین باعث از بین رفتن کمبودها می شود.

متکلم وحده نباش

اکثریت دوست دارند زمان زیادی را صرف صحبت کردن کنند و خود به تنهایی گویند باشند. اگر می خواهید با فن بیان همه را شیفته خود و کلام خود کنید نباید متکلم وحده باشید. این کار شما حوصله شنونده را سر می برد. سعی کنید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. گفت و گوی دو نفره نتیجه بهتری دارد.

 

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

 

چگونه سرعت مطالعه را افزایش دهیم

بلندخواندن را متوقف کنید  

شاید بلند خواندن یا زیر لب خواندن به شما در به خاطر سپردن مفاهیم کمک کند اما این عادت یک مانع بزرگ برای سرعت بخشیدن است.در این جا چند روش برای به حداقل رساندن این عادت آورده شده است:

1 در هنگام خواندن آدامس بجوید این باعث میشود عضلات دهان مورد استفاده قرار بگیرند و کمتر درگیر صحبت شوید.

2اگر لب های خود را هنگام خواندن حرکت میدهید انگشت خود را مقابل آنها نگه دارید.

حرکت بازگشتی چشم

هنگام خواندن چشمان شما اغلب به کلمات قبلی برمیگردد. بیشتر اوقات این کار به درک بیشتر شما از مطلب کمکی نمیکند پس بهتر است بلافاصله بعد از خواندن هر کلمه روی آن یک کارت قرار دهید تا به خودتان آموزش دهید که بیش از حد از این عادت استفاده نکنید.همچنین گاهی این بازگشت زمانی اتفاق می افتد که شما نتوانسته این مطلب را به خوبی درک کنید شاید نیاز باشد کمی سرعت خود را کم کنید.

به حرکات چشم توجه کنید

در حین خواندن چشمان شما خیلی سریع حرکت میکند و روی برخی کلمات توقف میکند و برخی دیگر را رد میکند. شما فقط زمانی که چشمتان متوقف شده است میتوانید بخوانید .اگر یاد بگیرید که در هر خط حرکات چشم کم تری انجام دهید سرعت خواندن شما افزایش پیدا میکند

چشمان خود را عادت دهید تا حرکات کمتری انجام دهد

مغز شما به طور معمول بر اساس اینکه کلمات بعدی تاچه اندازه آشنا هستند تصمیم میگیرد حرکت کندمیتوانید چشمان خود را عادت دهید تا به جاهای خاصی در صحفه بروید و سرعت خواندن خود را افزایش دهید.برای اینکار تمرین زیربه شما کمک میکند:یک عدد کارت را روی یک متن قرار دهید  xرا بر روی اولین کلمه بنویسید x دیگری را در همان خط روی کلمه سوم برای درک بهتر بنویسید. X دیگری در کلمه پنجم یا هفتم قرار دهید تا نکته اصلی جمله را پوشش دهد . x های بیشتری را در همان فاصله ها قرار دهید تا به انتهای جمله برسید . حال با حرکت این کارت به سرعت مطالعه کنید و سعی کنید فقط چشمانتان را زیر هر x متمرکز کنید.

سرعت بیشتری از آنچه میفهمید را تنظیم کنید.

 بسیاری از برنامه ها ادعا میکنند که شما میتوانید سرعت خواندن خود را با افزایش سرعت واکنش افزایش دهید با این روش آن قدر تمرین میکنید تا مغز شما موفق شود اما این مورد به طور کامل مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطمئنا سرعت حرکت شما را در متن افزایش میدهد اما ممکن است در فهمیدن و درک متن دچار مشکل شوید. برای خواندن با سرعت زیاد این تمرین را امتحان کنید:یک مداد را در امتداد متن حرکت دهید این کار را طوری انجام دهید که با سرعت آرام گفتن " یک هزار" زمانی که به انتهای خط میرسید تمام کنید.2 دقیقه وقت صرف خواندن با سرعت مداد کنید حتی اگر نمیتوانید چیزی را بفهمید بر روی متن متمرکز شوید سپس برای یک دقیقه استراحت کنید سپس سریع تر بروید هر بار میگویید "یک هزار " 3 دقیقه با سرعت قلم بخوانید

نرم افزار  RSVP را امتحان کنید

اگر نمیتوانید با تکنیک های بالا به هدف خود برسید این نرم افزار را امتحان کنید . در این برنامه به طور همزمان هنگام خواندن متن یک کلمه چشمک می زند. میتوانید سرعت خواندن را آن طور که دوست دارید تنظیم کنید . هر چند که اگر آن را خیلی زیاد کنید نمیتوانید درصد زیادی از کلمات را به خاطر بسپارید.سرعت زیاد برای به دست آوردن خلاصه سریع یک مقاله خبری مفید باشد اما برای مطالعه مفید نیست.

برای خواندن خود زمان تعیین کنید

پیشرفت خود را روزانه یا هنگام انجام دادن تمرین یادداشت کنید.تلاش کنید تا بهترین و بیشترین سرعت خود را ثبت کنید. این کار باعث انگیزه بیشتر شما نیز میشود.تعداد کلمات را در یک صحفه بشمارید یا تعداد آنها را در یک خط بشمارید و با تعداد خطوط در صحفه ضرب کنید . یک تایمر به مدت 10 دقیقه تنظیم کنید و ببینید که در آن زمان چقدر میتوانید بخوانید تعداد صفحاتی را که میخوانید با تعداد کلمات خود را در هر دقیقه دریافت کنید.میتوانید از " تست سرعت خواندن آنلاین " استفاده کنید. اما احتمالا با سرعتی متفاوت از صحفه چاپی روی صفحه نمایش خواهید خواند

اهداف خود را تعیین کنید

اگر روزانه یک یا چند تا از این تمرینات را تکرار کنید سرعت خواندن شما بهبود می یابد. بسیاری از افراد بعد از گذشت چند هفته می توانند سرعت خواندن خود را دو برابر کنند. نقاط عطف خود را برای ایجاد انگیزه در تمرین خود تنظیم کنید200-250 کلمه در دقیقه سرعت خواندن مورد انتظار برای کسی است که 12 سال سن دارد.300 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانش آموز متوسط است.450 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو برای درک کامل متن است600-700 کلمه در دقیقه سرعت خواندن دانشجو در حال اسکن برای پیدا کردن یک کلمه است.و سرعت 1000 کلمه در دقیقه و بالاتر به سطح خوانندگان رقابتی میرسید که این سرعت معمولا به تکنیک های افراطی احتیاج دارد .اکثر مردم با این سرعت نمیتوانند چیز های زیادی را به خاطر بسپارند.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

ویژگی های مدیران خلاق و کار آفرین:

 


وظایف مدیران خلاق از چند زاویه قابل تامل و بررسی است.وظایف مدیران خلاق
از نظر ایجاد شرایط،رشد و توسعه خلاقیت مورد نظر است که به اختصار مورد
بررسی است.مدیران کارآفرین به دنبال نوآوری و تغییرات جدید هستند.لذا چنانچه
شرایط را تدابیر ایجاد وضع موجود فعالیت ها سزمان و مدیریت سازمان ها است،که
برخی از مهمترین مصادیق آن را اشاره می نماییم.
1.کمک به تغییر و تحول ارزشها و هنجارهای نامناسب و نامساعد در کار و تولیو.زیرا
ایجاد فرصت کار و تلاش نیازمند اصلاح مقررات،نگرش ها،و محدودیتهای دست و
پاگیر که مدیران خلاق از عهده آن بر میآیند ضروری است
2.ریسک پذیری و تحمل ابهام .آنها از شکست خوردن نمیترسند و با قبول یک خطر
به دنبال باز کردن فضای کار و رقابت جدید میروند یعنی قبول ابهامی که پیش بینی
پذیر نیست
3.استفاده درست از خلاقیت خود و دیگران. مدیران خلاق وکارافرین از این ویژگی در
خود و کارکنان به نحو درست و مناسب استفادخ میکنند
4.هماهنگ با شرایط و واقعیت ها مدیران خلاق و کارآفرین باتوجه به سرمایه،منابع
انسانی،تجربه و شواهد علمی ولی هماهنگ با شرایط و واقعیت های کار اقدام
میکنند
5.توجه به اینده و شکار فرصتهای طلایی مدیران خلاق و کارآفرین به اینده توجه
دارند و خود کارکنان را به شکار فرصتهای طلایی ترغیب میکنند آنها در به نتیجه
رساندن فرصتها و طرح های ابتکاری حوصله و تحمل فراوانی دارند و با علاقه به
پیگیری آنها می پردازند
6.تصمیم گیرندگان مستقل مدیران خلاق و کارآفرین خود تصمیم گیرنده هستند و
کمتر تحت تاثیر القایات دیگران اند.انها متکی به نفس و دارای روحیهای کاملا
مستقل هستند به عبارت دیگر اراده قوی از آنان شخصیتی میسازد که میتوانند در
برابر ناملایمات مقاومت کنند.اغاز تصمیمات همراه با ریسک و پذیرش طرح های نو
نیازمند استقلال در اندیشه و عمل است.
7.رشد دهندگی،علاقه مندی و بهرهوری.مدیران خلاق و کارآفرین به شکفا سازی
استعدادهای کارکنان توجه میکنند.مناسب سازی نوع کار با علایق و تخصص
کارکنان فراهم آوردن فرصت برای تلاش و انجام کار مورد علاقه آنها،تشویق آنان به
ارایه طرح های نو و قدردانی بجا و کافی از زحماتشان به افزایش بازده کاری کمک
می کنند.


وظایف مدیران خلاق:

 


مدیران باید بدانند که سازمان آنها مجموعه زنده انسانی است که در تعامل با ابزار
و تجهیزات و مواد میباشد،آنها باید در جهت انطباق و رشد در محیط وبهبود توانایی
یادگیری خود و دیگر عناصر انسانی سازمان تحریک کننده و انتخابگر باشد
واکنشهای انطباقی را در پبیکره سازمان تقویت کنند تا استعداد و توانایی نوآوری را
بهبود دهند.در این صورت مدیران می توانند یادگیری نوآوری را ترویج
دهند.لذا مدیران جهت پرورش افراد خلاق و آموزش آنان،موارد زیر را باید امکان پذیر
سازند:
1.تحمل مخاطره.کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای ارایه و
اجرای یک برنامه آن را تجربه نموده و اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری به
شمار آورند
2.کاهش کنترل بیرونی.قوانین،مقررات و خطمشی ها و کنترل های مشابه باید به
حداقل کاهش یابد
3.کاهش تقسیم کار:از افراط در تقسیم کار پرهی شود تا محدودنگر گشته و
وسعت دید را افزایش دهد
4.قبول ابهام:در تاکید بر شفاف ساختن،عینی بودنریالمشخص بودن در فرایند
خلاقیت،پرهیز گردد تا محدوده خلاقیت کاهش نیابد
5.تحمل راههای غیر عملی:از جوابهای غیر عملی که ممکن است نابخردانه
باشد،باید تحمل نمود شاید برخی از راه حل ها در مواقعی منجر به خلاقیت شود
6.تحمل تضاد:تنوع آرا باید تشویق شود گرچه هماهنگی و توافق بین افراد و
واحدها همیشه به علکرد موفق منجر نمیشود
7.تمرکز بر نتایج تا ایزارها:هدفها باید واضح باشد و افراد باید تشویق شوند که راه
کارهای متعدد رسیدن آنها را در نظر بگیرندوتمرکز بر نتایج باعث ارایه پیشنهاد و
چندین جواب صحیح برای هر مساله معین می شود
8.ارتباطات همه جانبه:ارتباطات باید به طور افقی،عمودی و مورب جریان پیدا
کند.جریان آزاد ارتباطات باروری نظریات راآسان می کند
9.ایجاد نظام مشارکت جو:وقتی که کارکنان بدانند در صورت ارایه نظر مورد حمایت
و تشوی مدیر قرار میگیرند پیوسته به تفکر و خلاقیت می پردازند اما اگر مدیران به
افکار و نظرات نهایی بی اعتنایی کنند شخصیت انسانی افراد را می شکنند و
ابتکار را می خشکانند
11 .گسترش گروههای کار:در جلسه های گروهی،مسایل از جوانب مختلف مورد
بررسی قرار میگیرند و افراد تلاش می کنند نظرات کارسازتری را ارایه دهند.


ده طریق افزایش خلاقیت در مدیریت:


پروفسور))جان آرش مرهورن((در کتاب مدیریتو رفتار سازمانی ده طریق افزایش
خلاقیت را چنین مطرح می سازد:
1.بیش از یک پاسخ))درست((یا بیش از یک))بهترین((راه را جستجو کنید
2.از منطقی بودن بیش از حد بپرهیزید.بگذارید فکرتان آزادانه سیر کند
3.با قواعد چالش داشته باشید.بپرسید چرا:به وضع موجود راضی نشوید
4.سوال))اگر این طور شود چه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟((را مطرح کنید
5.بگذارید ابهام بخ شکما کمک کند و بگذارید دیگران چیزها را طور دیگری ببینند
6.از خطا کردن نهراسید،بگذارید آزمون و خطا راهی به سوی موفقیت باشد
7.برای تجربه کردن و تفریح وقت بگذاریدوبگذارید آنها راهی برای کشفیات باشد
8.به بیرون از تخصصتان نگاه کنید تا سایر نرات و دیدگاهها را در یابید
9.از عدم همرنگ شدن حمایت کنیدوبگذارید تفاوت ها وجود داشته باشند
11 .به خلاقیت خودتان و دیگران باور داشته باشیدوبگذارید خلاقیت به خود
شکوفایی شما کمک کند.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

هوش هیجانی حلقه گمشده کارآفرینی

 

این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند
کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست. بر همین اساس ۵۲ دلیل برای اثبات
لزوم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که
عبارتند از :

۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است .

۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند .

۳ ) ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است .

۴ ) کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی تعادل ایجاد میکند .

۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد .

۶ ) توان تحمل شکست و ناکامی دارد .

۷ ) کارآفرین خلاق است .

۸ ) از قابلی تهای رهبری برخوردار است .

۹ ) میتواند ابهامات را تحمل کند .

۱0 ) از درک شهودی برخوردار است .

۱۱ ) امیدوار است .

۱۲ ) مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد .

۱۳ ) در کار غرق میشود .

۱۴ ) خود انگیز است .

۱۵ ) خوشبین است .

۱۶ ) لذتها وکامیابیها را برای بدست اوردن لذتها و کامیابیهای بالاتر به تعویق
میاندازد .

۱۷ ) قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند .

۱۸ ) صادق است .

۱۹ ) در کار قاطع است .

۵۱ ) توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد .

۵۱ ) انگیزه پیشرفت در او بالاست .

۵۲ ) بخود عشق میورزد .

۵۳ ) انعطاف پذیری دارد .

۵۴ ) خوداگاه است .

۵۵ ) مسئولیتپذیر است . 


 

● مقدمه

 


هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیده کارآفرینی است )کروس،تراواگلون(.
مک کله لند، فرآیند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر
مینماید به طوری که خلاقیت و نواوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی،
مخاطرهپذیری، ایندهنگری، ارزش افرینی، ارمانگرایی، فرصتگرایی، نیاز به
پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار افرینانه میباشد. در این
زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای
آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعه ای که هنوز
فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود )صمد اقایی، ۱۳۷۷ (. خصوصیاتی
همچون جستجو به دنبال فرصتها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقق ایدهها
در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد
)دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی، ۱۳۸۳ (. در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند
از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش
خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از انها افرادی مولد و کارآمد میسازد؛
افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلط داشته باشند، درگیرشان در
کشمکشهای درونی مانع تمرکز و تفکر روشن در کار میشود )گلمن،ترجمه
) پارسا، ۱۳۸۵ . هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده
است. کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف
) میدرخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند )تراواگلون، ۵۱۱۳ . ● مبانی نظری
بار- اون- هوش هیجانی را مجموعهای از توانایی های غیر شناختی، توانش ها و
مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها،
مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارد )به نقل ازسیاروچی
) وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ . وی سینگر- هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت
رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در
چگونگی انجام دادن کار برای ارتقای نتایج تعریف می کند )وی سینگر، ۵۱۱۱ / نقل
) از خائف الهی،دوستار، ۱۳۸۵ . ● مولفه های هوش هیجانی بر اساس دیدگاه بار- اون : ۱ ) خود اگاهی هیجانی
۵ ) جرات ورزی
۳ ) عزت نفس
۴ ) خود شکوفایی
۲ ) استقلال
۶ ) همدلی
۷ ) روابط میان فردی
۸ ) مسئولیت پذیری اجتماعی
۹ ) حل مساله
۱۱ ) واقعیت سنجی
۱۱ ) انعطاف پذیری
۱۵ ) تحمل تنش
۱۳ ) کنترل تکانه
۱۴ ) خوش بینی
۱۲ ) نشاط
● دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی
۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است : برای کارآفرین که فعالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل اغاز میکند، این
تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است )هیسرچ و
پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ (. از آنچه در بالا ذکر شده می توان
دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینی با تضادها ی هیجانی فراوانی روبرو می
شود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و اضطراب.پس چنانچه از
لحاظ خوداگاهی هیجانی قوی نباشد نمیتواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را
شناسایی نماید و در نتیجه احتمال موفقیت او بسیار کم می شود. از سوی دیگر
فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و
تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع
اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش
می دهد . ۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد : الف( حمایتهای معنوی و روحی
برای هر کارآفرین لازم است تا پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان
داشته باشد. اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسران شان قوی ترین پشتیبان
آنها بوده و امکان صرف زمان بیشتربر فعالیت های کارآفرینانه جدیدشان فراهم
آوردهاند. دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلیدی دارند ) هیسرچ و
) پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ . ب( حمایتهای تخصصی
کارآفرین در آغاز فعالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویق های روحی به
راهنمایی و مشورت نیز نیاز دارد. ممکن است یک استاد، همکاری در یک موسسه
تجاری یابرخی ازاشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعا شبکه
پشتیبانی تخصصی را تشکیل می دهند. )هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و
) تقی یاری، ۱۳۸۳ . ج( حمایت شبکه غیر رسمی
شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که می توان نظر
دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستلزم درک وهمدلی
بالایی است.چنانچه فردی از عواطف خود اگاه نباشد چه بسا عواطفش خود تبدیل
به مانع بزرگی برای دستیابی به اهداف شوند.) رابرت کلی و ژانت کاپلان( برای
شناخت عامل متمایزکننده افراد مولد وکسانی که فقط درسطح متوسط کار
میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از ۱۱ تا ۱۲ درصد مهندسانی را که مانند
ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند. پس از انجام مصاحبههای دقیق و
» ستارگان « مفصل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که
از ان طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد. یکی از مهمترین تفاوتها توانایی
ایجاد رابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود. کارهای افراد برجسته
به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراری ارتباط صحیح با
افرادی میکنند که ممکن است بتوانند در شرایط سخت به عنوان بخشی از یک
گروه غیر رسمی که سریعا در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران
از انها استفاده کنند. وجود شبکههای غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره
تشکیلات « ضروری است. تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد
رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند. اما در
هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظره اغلب تشکیلات غیررسمی به کار میآیند.
شبکه پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار
میکنند شکل گرفته و شگفتاور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت
مستحکم میگردد. شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشند
درازای اینکه تمام اقدامات لازم را انجام دهند به صورت میانبر و ضربدری به نتیجهی
مورد نظر خود دست پیدا میکنند. ستارگان یک تشکیلات معمولا کسانی هستند
که با تمام شبکهها اعم از ارتباطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای
) مستحکمی دارند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۳ ) یکی از ویژگی های کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است
بروک هاوس پس ازانجام تحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می کند: ))
احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی )ایده یا طرح( که
شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را
تعیین می نماید.(( ) احمد پور، ۱۳۸۱ (. برای شروع هر نوع فعالیت اقتصادی شاید
درصدی ریسک پذیری لازم باشد. اما در فعالیت کارآفرینانه، خصوصا از لحاظ
اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است. به عبارت دیگرمیتوان گفت
یک کارآفرین از ابرو و اعتبار خویش مایه می گذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش
مهمی در کامیابی بازرگانی دارد. ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به
شمار میرود. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند اما توانایی
پیشبینی پیآمدهایی که تصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید. دانشمندان به این
نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد )ویا فعالیت
اقتصادی را شروع کرد( اما تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام
آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۴ ) ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی
عموما کارآفرینان افرادی هستند که می خواهند کار را به شیوه خودشان انجام
دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض
بخش و تقی یاری، ۱۳۸۳ (.کانجر و لپتیرمن ) ۱۹۸۴ ( معتقدند افراد خلاق به استقلال
و عدم همنوایی با دیگران تمایل داشته و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و
.) یا اعتقادات خود دریافت می کنند تمایل دارند از ان سرپیچی نمایند )اقایی، ۱۳۷۷
از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتی ممکن است در مواردی این
امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضاد عاطفی
گردد. کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل
به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند . ۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند
از جمله این انگیزه ها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی،
توفیق، فرصت پیشرفت و غیره )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش
وتقییاری، ۱۳۸۳ (.انگیزه هاییکه یک فرد را وادار به فعالیت کارآفرینانه می
نمایداغلب هیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده
باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر
است در حالی که احتمال موفقیت فردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود . ۶ ) تحمل شکست و ناکامی
یکی از مهمترین عواملی که افراد را از دستیابی به آن چه که به راستی برایشان
مهم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتی خود شکست
)اسمیت،ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ (.تنها کسانی به موفقیتهای بزرگ دست مییابند
که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند. )جان کندی به نقل از کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل ان، سر پا
ایستادن و ادامه فعالیت جهت رسیدن به موفقیت و لو با سبک و شیوهای دیگر از
ویژگی های افراد کار افرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی می کنید با
تاریخچه ای از شکستها و ناکامی ها روبرو میشوید اما کارآفرین هیچگاه نا امید
نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی می داند پس خیلی راحت با
آن کنار می اید. به عقیده وینستون چرچیل: موفقیت یعنی از شکستی به
شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود. )به نقل از
موقعیتی « کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز
و » ابهامی که در هدف وجود دارد « ،» تصویر ناقصی از واقعیت « ،» برای آموختن
) ندارد )اعرابی، ۱۳۸۱ » واقعهای که هنوز فواید ان تبدیل به سود نشده « . ۷ ) خلاقیت
درونمایه کارآفرینی خلاقیت است. خلاقیت خود بنیانی انگیزشی دارد و به همین
دلیل حفظ خلاقیت درگرو حفظ انگیزه افراد است. خلاقیت مبتنی بر اراده ادمی
است. درحقیقت خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است .
قسمت اعظم دانش خلاق و شهودی هر فرد بر مبنای هوش هیجانی
است.عواطف باعث خلاقیت، مشارکت، ابتکار عمل و دگرگونی میشوند.این
واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعلهور میسازد، ما را با خود صادق
میگرداند، روابط اطمینانبخش برقرار میکند، تصمیمات مهم را مشخص میکند،
قطبنمای درونی برای زندگی و کار فراهم میاورد و ما را به پیشآمدهای غیر
مترقبه و راهحلهای موفقیتامیز رهنمون میشود.عشق نیازی مبرم، حیاتی و
همگانی است که تبلور ان شکوفایی و خلاقیت میافریند و کمبود آن انسان را به
) فساد و تباهی می کشاند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۸ ) فعالیت رهبری : رهبری یک از ویژگی های کارآفرینی است. یکی از ویژگیهای مهم رهبران موفق
برخورداری ازهوش هیجانی بالاست. این قابلیتها و صلاحیت ها برای عملکرد در
بیشتر مشاغل حیاتی و ضروی هستند. مطالعات انجام شده در هزاران سازمان
نشان میدهد حدود دو سوم از صلاحیتها و قابلیت هایی که با عملکرد عالی و
مناسب همراه هستندمشخصات اجتماعی و هیجانی از قبیل خود کنترلی، انعطاف
پذیری، پایداری، همدلی و توانایی سازش و به سر بردن با دیگران را در بر
میگیرند)بویاتزسر ۱۹۸۵ ،لوسچ سر کویک ۱۹۹۱ ،مک لاندا ۱۹۹۹ ، زیر ۱۹۹۶،۱۹۹۴
اسپندر ۱۹۹۳ (. همچنیندر موقعیت های رهبری تقریبا ۹۱۹ از کفایت ها و قابلیت
های ضروری برای موفقیت ماهیتی هیجانی و اجتماعی دارند )گلمن، ۱۹۹۸ به نقل
از اسدی(.مسینجر یاداور میشود: کسی که دیگران را رهبری میکند ابتدا باید
خوداگاهی کاملی داشته باشد . خودمدیریتی در مرحله اول به خوداگاهی وابسته
است )وتن وکمررون ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. هوارد گاردنر میگوید: رهبران انهایی
هستند که با حرف یا عمل خود به وضوح بر رفتارها، افکار و احساسات تعداد
.) مشخصی از پیروان خود تاثیر میگذارند. )به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
مدیرانی که از هوش هیجانی برخوردارند رهبران موثری هستند. رهبر موثر کسی
است که کارها را با حداکثر کیفیت و کمیت، عملکرد عالی، با کسب رضایت و تعهد
کارکنان انجام می دهد. رهبران خود کنترلی را به سازمان القاء می کنند
) مشخصهای که ریشه در هوش هیجانی انان دارد )خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۵ . ۹ ) تحمل ابهام
سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان،ص ۴۲ (. قدرت تحمل ابهام عبارت است
از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی
ناقص درباره محیط و تمایل به اغاز فعالیتی )یا ارائه طرح یا اندیشهای( مستقل بی
انکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر )جزای ۱۹۹۳ به نقل از
احمدپور، ۱۳۸۱ (. در دهه ۱۹۸۱ انجمن مدیریت امریکا با انتشار نتایج یک مطالعه
نتیجه گرفت که مدیران بسیار موفق ابهامات و ناشناختهها را بهتر از سایر مدیران
تحمل میکنند. کسانی که تحمل ابهامشان زیاد است معمولا درک پیچیدهای
دارند. انان به اطلاعات بیشتر توجه کرده، اشارات را تعبیر و تفسیر مینمایند و در
سبک شناختیشان ادراکی خواهد بود. بررسی ها حاکی از ان است که افرادیبا
پیچیدگی شناختی و تحمل بالای ابهامات اطلاعات را بهتر منتقل میکرده ونسبت
به ویژگیهای درونی دیگران )بخصوص در حین ارزیابی عملکرد در محیط کار(
حساس هستند، همچنین در مواجهه با شرایط ابهام رفتاری انعطافی و تطابقی
دارند. مدیرانی که تحمل ابهام زیادی دارند به احتمال قوی در اقدامات خود نوعی
کارآفرینی و خلاقیت داشته،در محیطهایپیچیده اطلاعات کمی را برمیگزینند و
معمولا حرفههای تخصصی را که شامل وظایفی متنوع میشوند، اختیار میکنند.
به علاوه افراد با پیچیدگی شناختی و تحمل ابهام زیاد در محیط های مملو از
اطلاعات، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند )وتن و کمرون،
ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. تحمل ابهام خود از سه متغیر جزیی تشکیل میشود که از
ملاک های ازمون بادنر بودهاند. نوپذیری اولین ملاک است که به میزان تحمل انسان
در برابر اطلاعات یا شرایط جدید مربوط میشود. دومین مورد پیچیدگی است که
نشانگر میزان تحمل اطلاعات متعدد، متمایز و نامربوط است. سومین ویژگی پاسخ
ناپذیری یا لاینحل بودن است که به میزان تحمل در برابر مسائل مشکل،
راهکارهای پنهان، عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارتباط اجزای مساله با یکدیگر
مربوط است )وتن و کمرون،ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. بین ایده تا نتیجه نردبانی به نام
ابهام قرار داردکه جنس آن از عواطف و هیجان است.گاهی این نردبان انقدر کوتاه
است که صاحب ایده از به نتیجه رسیدن محروم می ماند. به عنوان نمونه
فرانسیس کریک و جیمز واتسون بعضی قسمتهای ناقص مطالعه ساختار مولکول
دیانای را در اثر منتشر شده لینس پولینگ یافتند که او خود نتوانست به خاطر
کشفش شهرتی کسب کند زیرا نمیتوانست ناهمخوانی و تضاد را به اندازهکافی
تحمل کرده و برای ساختار شکلی مارپیچ در نظر گرفت که کاملا مشابه شکل
واقعی آن نبود. بسیاری از ما نیز عقیدهای خلاق را ابراز میداریم ولی وقتی
مسائل واقعی ساده نیستند تحمل خود را از دست میدهیم و ممکن است پیش
از موقع بهترین راهحل ممکن یا کمک را پذیرفته یا تحت فشار روسا، شرکاء یا
مشتریان خود برای اتمام کار قرار گیریم و از رسیدن به نتیجه مطلوب بازبمانیم
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. قدرتِ تحمل ابهام خود حاصل ویژگیهایی نظیر اعتماد
به خود،قدرت پیش بینی، امیدواری و برخورد فعال با پدیدهها میباشد که در نهایت
فرد به امید دست یافتن به نتایج دلخواه موقعیت مبهم را تحمل میکند . ۱۱ ) شهود
یکی از ویژگیهای افراد خلاق وکارآفرین توانایی شهودی است. شهود در فلسفه
عبارتست از: شکلی از شناخت و دانش که مستقل از تجربه و دلیل است. توانایی
شهود از ویژگی های ذاتی ذهن است )دیکشنری اینکارتا ۵۱۱۱ (. شهود یک نوع
قدرت پیش بینی غیر استدلالی است و ریشه در ناخودآگاه دارد. اگرفرد از
خودآگاهی مناسبی برخوردار باشد پذیرش شهود خیلی بیشتر خواهدبود. اما اگر
رسد. برای رسیدن به زندگی ¬ خوداگاهی فرد ضعیف باشد شهود به حداقل می
خلاق به این باور و احساس غریزی اطمینان از خود احتیاج دارید تا بتوانید از منابع
موجود حداکثر استفاده را ببرید. از نظر سورکین - یکی از بزرگترین روانشناسان و
فلسفهدانان-حقیقت سه نوع است: حسی، عقلانی و شهودی. اصیلترین و
عمیقترین انها حقیقت شهودی است که بسیاری از افراد پیشتاز در تجارت ان را
استعداد نهفته یا قدرت تشخیص مینامند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.به عقیده
سورکین این همان منبع اصلی دانش فردی است. توانایی تصمیمگیری برپایه شم
و بصیرت ارزشمندترین دارایی کارآفرینانه و حاصل سالها تجربه برای اتخاذ
تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما
بیشتر تغییر کند ضرورت قضاوت و تصمیمگیری براساس شم و بصیرت بیشتر
احساس میشود.در این مسیراشتباهاتی پیش میآید اما باید سریعا انهارا
تشخیص داد و دست به اصلاح زد. شهود ارتباط نزدیکی با شعور عاطفی دارد و
میتواند برای موفقیت فردی و شغلی ارزش بسزایی داشته باشد)کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (. شوشانا زابوف استاد دانشکده هاروارد میگوید: سازمانهایی که
به شهود اعتماد نمیکنند در اشتباه هستند. شهود احساسی مافوق حواس
جسمانی است. شهود با شعور عاطفی رابطهای نزدیک دارد و ابعاد شهود عاطفی
را نیز در برمیگیرد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. اغلب مدیر عاملان شرکتهای
موفق قادر بودند با استفاده از شهود آینده را بیش از انچه انتظار میرفت پیشبینی
کنندامآمدیر عاملان شرکتهایی که دچار کمبود بودجه بودند پایینتر از حد میانگین
امتیاز اوردند. در مطالعات اخیردیده شد که از نود و سه برنده جایزه نوبل هفتادو دو
نفر پس از شانزده سال به این نتیجه رسیدند که شهود در کشفیات علمی و خلاق
نقش مهمی دارد. این مطالعه نشان میدهدکه بیشتر شرکتهای ممتاز به وجود
شهود و انواع شعور عاطفی پیبردهاند. توجه به احساسات غریزی به ویژه هنگام
) تصمیمگیریهای مهم میتواند ارزشمند باشد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۱ ) امیدوار بودن
یکی از ویژگیهای کارآفرینان امیدواری است. آشنایی در دریافت افرادی که امید
زیادی دارند ویژگیهای معین مشترکی دارند که از ان میان میتوان به موارد زیر
اشاره کرد: توانایی برانگیختن خود، احساس کاردانی کافی برای یافتن راههای
دستیابی به هدف، قوت قلب دادن به خود زمانی که در تنگنا قرار میگیرند،
برخورداری از انعطاف پذیری لازم برای یافتن راههای مختلف جهت دستیابی به
اهداف خود یا در صورت عدم موفقیت، توانایی جابجایی این اهداف با اهداف دیگر و
دارا بودن این منطق که هر تکلیف دشوار را به بخش های کوچکتر قابل انجام
تقسیم کنند. از دیدگاه هوش هیجانی امیدوار بودن به این معناست که فرد در
مواجهه بااضطراب فشاراور - نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با
چالشها یا موانع دشوار-تسلیم نخواهد شد. در واقع افراد امیدوار در تعقیب اهداف
خود در طول زندگیشان کمتر دچار حالت افسردگی شده، در کل اضطراب کمتری
) دارند و درماندگیهای عاطفی در آنها کمتر است )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۱۵ ) خوش بینی
یکی دیگراز ویژگیهای کارآفرینان خوش بینی است.خوشبینی به معنای امید و
اطمینان قوی و پایدار داشتن به این است که در کار و زندگی همه چیز علیرغم
شکستها، زیانها، سختیها و ناکامیها به خوبی پیش خواهد رفت )کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (.از دیدگاه هوش هیجانی خوش بینی نگرشی است که افراد را در
رویارویی با رویدادهای دشوار در مقابل افتادن در گرداب بیتفاوتی، ناامیدی و
افسردگی مقاوم میسازد. خوشبینی همانند امید که خویشاوند نزدیک ان است
زندگی ما را پربار میسازد. سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد
موفقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند. افرادی که
خوشبین هستند شکست را چیزی میبینند که میتوانند ان را تغییر داده ودر
نوبت بعدی به موفقیت مبدل سازند در حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود
را سرزنش کرده،آن را به خصیصهای دیرپا در وجود خود نسبت میدهند که قادر به
تغییر ان نیستند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. یکی از بارزترین جلوههای تاثیر
خوشبینی در برانگیختن افراد در تحقیقی نمایان میشود که سلیگمن
درموردبازاریابهای همکار با شرکت بیمه موتلایف انجام داد. سلیگمن دریافت
بازاریابهای تازهکاری که به طور ذاتی خوشبین بودند در دو سال اول اشتغال به
این کار ۳۷۹ بیشتر از افراد بدبین افراد را بیمه کردند.همچنین در خلال نخستین
سال رها کردن کار در میان افراد بدبین دو برابر خوشبینها بود )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. درچندین مطالعه که افراد شاد در مقایسه با افراد غمگین و یا افراد
نه شاد و نه غمگین بررسی شدند، دیده شد که این افراد دارای اهدافی بلند
پروازانه و عالی میباشند، انتظار موفقیت بیشتری دارند و بیشتر برنامهها و
راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهند که حکایت از خوشبینی، خلاقیت و
انسجام شخصیتی بیشتر انان نسبت به دیگران دارد. جالبتر اینکه یافتهها نشان
میدهد برخورداری از خلق مثبت واقعا به افراد کمک میکند تا بهتر عمل نمایند،
موفقیت بیشتری کسب نمایند و نتایج درخشانتری بدست اورند )سیاروچی
وهمکاران ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ (. پس میتوان گفت در پرتو همین خوش
بینی است که کارآفرین غیر ممکن را ممکن می سازد . ۱۳ ) غرقه شدن در کار
یکی دیگر از ویژگیهای کار افرینان غرق شدن در کار است. غرق شدن در کار
بهترین حالت از هوش هیجانی است. شاید غرق شدن بیانگر حد نهایی استفاده از
هیجانها برای ارایه عملکرد یا فراگیری مطلبی باشد. در حالت غرق شدن
هیجانها نه فقط وجود داشتهو کانالیزه شدهاند، بلکه با عملی که فرد در حال
انجام ان است همراه میشوند، به ان نیرو میبخشند و نقشی مثبتدر ان خواهند
داشت. گرفتار شدن در چنگال ملال حاصل از افسردگی یا بیقراری حاصل از
اضطراب، از بروز حس غرق شدن جلوگیری میکند. قرارگرفتن در حالت غرقشدن
در کار احساس برجستهای به فرد میدهد. نشانه غرقه شدن بروز احساس لذتی
خودجوش و حتی میتوان گفت نوعی از خود بیخود شدن است )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. حالت غرق شدن فقط زمانی ظاهر میشود که فرد در اوج توانایی
خود باشد، یعنی در وضعیتی که بر مهارتهایش بخوبی تسلط داشته و مدارهای
عصبی مغز او در کارآمدترین وضعیت خود باشند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. زمانی
که مغز از نظر کارآمدی در اوج قرار دارد مانند مواقع غرق شدن، ارتباطی دقیق میان
مناطق فعال و مقتضیات کار در دست انجام دیده میشود. در این حالت حتی کار
دشوار میتواند به جای انکه خسته کننده به نظر برسد روحیه دهنده یا نیروبخشتر
باشد. پیشرفتهای خلاق به غرق شدن همه جانبه در یک فکر بستگی
دارند.غرقه شدن در کار پیشنیاز تسلط بر صنعت، حرفه یا هنر میباشد
)گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. سیزنتمالی این حالت را صراحت مینآمد. صراحت
عبارت است از این که شخص به طور کامل مجذوب تجربیات خلاق و لذتبخش
شده و به هیچ چیز دیگری اهمیت ندهد )به نقل از فراهانی( . ۱۴ ) خود انگیزی
یک کارآفرین باید از توانایی خود انگیزی بالایی برخوردار باشد. زیرا کارآفرین در
مسیری قدم میگذارد که مشوق های بیرونی بسیار اندکیخواهد داشتلذا انگیزهای
که بتواند عوامل تاثیر گذار را در کنار هم قرار داده و برایند حاصل را بهسوی هدف
متمرکز نماید باید از درون خود کارآفرین بجوشد.تلاش، استعداد و هدف شما هر چه
باشد بدون داشتن انگیزه درونی قوی در به کارگیری انها )بدون تعهد عاطفی(
احتمالا پیشرفت چندانی نخواهید داشت. هگل فیلسوف المانی مینویسد: هیچ
کار بزرگی در دنیا بدون علاقه انجام نگرفته است. بیشتر مدیران و رهبران دریافتهاند
که انگیزه ضروریتر از دانش یا مهارتهای فنی است. گذشته از همه این مغز
.) نیست که ما را به حرکت وامیدارد بلکه قلب است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
توانایی جهت دادن احساسات به سوی پایانی پرثمر،استعدادی برتر است.این
عمل خواه کنترل تکانه و به تاخیر انداختن کامرواسازیباشد و خواه تنظیم حالات
روحی خود به گونهای که به جای محدود کردن حیطهی فکر راهگشای ان باشد،
برانگیختن خود جهت پایداری و تلاش، تلاش مجدد در رویارویی با موانع یا پیدا کردن
راههایی برای غرقه شدن در کار و به این ترتیب کارآمدتر عمل کردن ان را شامل
شود، از نیروی هیجانها در هدایت تلاشی کارساز حکایت میکند )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. تنها کافی است خودم باشم ان وقت این حالت بسیار
) هیجانانگیزخواهد بود)اسمیت؛ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ . ۱۲ - تغییر وضعیت موجود
ژان پل سارترفیلسوف فرانسوی مینویسد: عواطف، منبع تغییرات سحرانگیز در
دنیا هستند )نقل ازکوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. یکی از ویژگیهای کارآفرینان
تمایل به تغییر در وضعیت موجود است. پذیرفتن تغییر مستلزم شعور عاطفی است
نه خردگرایی فنی که راهنمای اولیه است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. تغییر
کلمهای است که معمولا مورد استقبال زیادی قرار میگیرد اما کمتر کسی هست
که در عمل، مقابل تغییر مقاومت نکند. زیرا فرد با موقعیت فعلی در یک نوع
هارمونی و هماهنگی به سر میبرد و لذا ما میبینیم افراد زیادی از شغل و
موقعیت فعلی خود ناراضی هستند اما حاضر به تغییر ان نیستند. موانع تغییر بیشتر
از جنس عواطف و هیجانها میباشند. از سوی دیگر نیروی لازم برای تغییر باز از
جنس عواطف است. به عبارت دیگر مانع و یا سایق تغییر،عواطف و هیجانهای فرد
است. لذا کسی که خواهان واقعی تغییر است ابتدا باید از خوداگاهی هیجانی
بالایی برخوردار باشد تا بتواند این تضاد را برطرف نمودهو در مسیر تغییر گام
بگذارد . ۱۶ ) توانایی به تعویق انداختن لذتها وکامیابی ها برای بدست اوردن لذتها
وکامیابیهای بالاتر
کارآفرینان افرادی هستند که توانایی قابل توجهای در زمینه به تعویق انداختن لذتها
وکامیابیها انی و زود گذر دارند. به عبارت دیگر این افراد جهت به دست اوردن
نتایج مطلوبتر از نتایج کوتاه و انی صرفه نظر مینمایند. کوپر این توانایی را یکی از
جلوههای هوش هیجانی میداند. به نظر میرسد توانایی ظهور هر از چندگاه
کامیابیها، نشانهای ازنمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسانهاست
که به طورخلاصه به ان هوش احساسی یا استعداد عاطفی میگوییم
) )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۷ ) ایجاد وحدت اضداد
کارآفرینان افرادی هستند که میتوانند ویژگی های متضادی را در درون خود تجربه
نمایند. مثلا میتوانند درعین استقلال وابسته، در محیط کار درعین جدی بودن
شوخ طبع، و در عین ریسک پذیری محتاط و محافظه کار باشند. یکی از ویژگیهای
کارآفرینان تفکر خلاق است. تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد
)خصوصیتی کاملا زنانه(، وابستگی به غیر و اتکای به خود )خصلتی کاملا مردانه(
است )بهمنی، ۱۳۸۴ (. کارآفرینی یعنی مشاهده فرصتها در شرایطی که دیگران
تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه میشوند؛ همچنین دستیابی
وکنترل منابع برای دنبال نمودن این فرصتها )احمدپور، ۱۳۸۱ (. مفهوم وحدت اضداد
را میتوان در تحقیقات مک کنیون و باراون و همکارانش در انستیتیوی ارزیابی و
تحقیقات شخصیت واقع در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی دید. انان دریافتند افراد مورد
بررسی فوق العاده بودهاند.انان همزمان ویژگیهای مردانو زنان را داشته،استقلال
و وابستگی را درکنارهم دارا بوده، خودکاری بیشتری داشته ونسبت به این
ویژگیهای متضاد پذیراتر و بارزتر هستند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره
افراد خلاق روشن شده است.تحقیقات بارون و مک کنیون نشان داده است افراد
بسیار خلاق ازهمتایان کمتر خلاق خود مذکرتر و هم مونثتر بوده و در تفکر خود
مستقل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با
اغوش بازتری استقبال میکنند. انان وفق پذیرتر و در عین حال خود رای ترند.
بیشتر اهل تفریح و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال
عبوسترهستند )تورنس ۱۹۷۹ ، نقل از اقایی، ۱۳۷۷ (. اگر فرد از خوداگاهی مناسبی
برخوردار نباشد در موقعیتهایی که چنین تجارب متضادی را تجربه میکند دچار
اضطراب و نگرانی میشوددر حالیکه خود نیز از علت ان بیخبر است، لذا به طور
ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری میکند و به این شیوه با خود کنار میآید.
اما افرادی که از خوداگاهی مناسبی بر خوردارند میدانند که چه تجاربی را تجربه
مینمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت قادر به تجربه تجارب متفاوت
ومتضادی خواهند بود. یکی از نتایج اصلی معجزه عاطفی گردهم آوردن شهود و
استعدادهای مجزا، اهداف و قابلیتها، مردم و امکانات در کل است )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۸ ) یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینی صداقت است
اکثر کارآفرینان یکی از عوامل مهم در پیشرفتشان را صداقت ذکر میکنند. صداقت
یعنی: توجه به ندای قلب. صادق بودن ازنظر عاطفی مستلزم اطاعت از احساسات
قوی حقیقت درون است که قسمت عمدهای از این احساسات از اعماق شعور
عاطفی سرچشمه میگیرد و شبکه ارتباطی ان با ضمیر ناخودآگاه و وجداندر ارتباط
است و انگاه بر ضمیر باطن منعکس شده و متناسب با ان عمل میکند
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. کالین مارشال مدیر عامل شرکت هواپیمایی بریتیش
ایرویز،یکی از بزرگترین شرکتهای تک شعبهای در دنیا با نه میلیون دلار
فروش،عقیده دارد که صراحت و صداقت عاطفی از عناصر حیاتی بوجود آورنده
بهترین عملکرد در سازمانش هستند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. صادق بودن از
نظر عاطفی به معنای قدرتمند بودن،واقعیتر بودن و به خود توجه کردن است که
پیش نیاز توجه و احترام به دیگران است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.صداقت به طور
طبیعی از هدف، وجدان و تعهد عاطفی نشات گرفته و این آخرین ویژگی ژرفای
عاطفی و نقطه اوج شخصیت و لازمه عزت نفس و اعتبار در زندگی و کار است
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. شواهد نشان میدهد که تنها با داشتن صداقت زیاد
و استعدادهایی بسیار خلاق است که انسانهایی قدرتمند برای رسیدن به اوج
) کمال خواهیم بود )کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ .
۱۹ ) قاطعیت در کار
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین قاطعیت در کار است؛ یعنی در پیگیری کار تا
حصول نتیجه نهایی از کار دست نمیکشند. هایم و جینبر قاطعیت در کار را
مستلزم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند . ۱ ) جهتیابی جدی . ۵ ) توانایی انجام کار . ۳ ) کنترل اضطرابها و ترسها . ۴ ) روابط انسانی خوب در کار . ۲ ) هنر مذاکره و گفتگو )هایم و جین بر،چینی ۱۳۷۲ (. از پنج مهارت ذکر شده چهار
مورد ان از مولفههای هوش هیجانی میباشند . ۵۱ ) تفویض اختیار و مسئولیت
یکی از ویژگیهای کارآفرین رشدگرا آن است که اجازه میدهد دیگران سهمی در
قدرت او داشته باشند. تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران مستلزم ریسکپذیری
است )جی مردیث، ای.نک، ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. هرچه بتوانید اختیار
بیشتری را با موفقیت واگذار کنید وقت بیشتری خواهید داشتتا به فعالیتهای
بیشتری بپردازید که تاثیر بیشتری بر موفقیت اینده سازمانتان دارد. )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. تفویض اختیار و مسئولیت مستلزم
اعتماد به خود و خوش بینی است. کسی که از خوش بینی لازم برخوردار نباشد
نمیتواند به دیگران اعتماد کند و به انها اختیار بدهد . ۵۱ ) انگیزه پیشرفت
کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی لازم را
داشته باشد )جی مردیث،ای.نک ،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. انگیزه پیشرفت
یکی از مولفههای هوش هیجانی از دیدگاه گلمن میباشد. همه تمایل به
پیشرفت را دارند. اما تنها برخی میتوانند این تمایل را به انگیزه قوی تبدیل نمایند.
این انگیزه در واقع برایند نیروهای درونی فرد میباشد. به زبان دیگر انگیزه پیشرفت
در واقع همان تمایل به خود شکوفایی است . به نظرمک کلهلند نیاز پیشرفت
سایقی است که میتواند رفتار را تقریبا در تمام موقعیتها نیرومند ساخته و
هدایت کند )کوستنر و مک کلهلند/نقل از شولتز ۱۹۹۸ (.مک کلهلند براساس
تحقیقاتی که انجام داده است پیشبینی کرد که افرادی که نیاز زیادی به پیشرفت
در مشاغل و فعالیتهای روزمرهشان دارند جویای موقعیتهایی هستند که امکان
ارضای این نیاز را به انها بدهد. انها معیارهایی را برای پیشرفت خودشان تعیین
میکنند و به طور جدی برای برآوردن آن میکوشند . ۵۵ ) مسئولیت پذیری
از ویژگی های بارز کارآفرین مسئولیت پذیری است.حس پایبندی به مسئولیت از
قلب شما نشات میگیرد. نمیتوان ان را از خارج به دست اورد . اصولا پایبندی به
تعهد ندای وجدان است که میتوان ان را درونیترین صدای شهود دانست )کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. مسئولیتپذیری در پرتو خودآگاهی عاطفی امکانپذیر است.
مسئولیتپذیری مستلزم توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. شرایطی که
اگر فرد از لحاظ عاطفی به پختگی لازم دست پیدا نکرده باشد، توان تصمیمگیری را
ندارد و درمانده میشود . ۵۳ ) انعطاف پذیری
یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان انعطافپذیری آنها است.یک فرد انعطافپذیر،
دارای سه خصلت اساسی است که او را نسبت به یک فرد متعصب متمایز
میسازد : ۱ ) استفاده از عقل و منطق در برخورد با مسایل
۵ ) تحقیق و بررسی درباره مسایل
۳ ) حفظ اعتدال عاطفی و عقلی
انعطافپذیری مستلزم ان است که انسان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلی
بر خود مسلط بوده و اعتماد به نفس داشته باشد. در واقع فرد انعطافپذیر از چنین
تفکری برخوردار است: من در مقابل سختی ها و گرفتاریها میتوانم بردبار بوده،
یا در صورت لزوم جهت کارم را تغییر داده و ان را یا اصلاح نمایم زیرا در متعادل بودن
). خود شکی ندارم )گراسمن، ترجمه چمن زار، ۱۳۷۸
۵۴ ) خوداگاهی
زمانی که فرد نسبت به هویت خوداگاه باشد و تصویری از ان چه در زندگی
میخواهد به آن برسد داشته باشد، مبانی لازم برای رفتن به دنبال رویاها را برای
زندگی بهترخودفراهم کرده است )استرمن گراهام به نقل از اسمیت،ترجمه
هدایت، ۱۳۸۵ (. کارآفرینان ازجمله افرادی هستند که به دنبال تحقق رویاهای خود
هستند. اگرفرد از احساساتی که تجربه میکنداگاه باشد در واقع کلید کنترل و
هدایت خویشتن را در دست دارد.خود آگاهی در خود کنترلی نقشی محوری و
اساسی ایفا میکند )جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹ .به نقل از خائف الهی ودوستار،
)۱۳۸۵ . ۵۲ ) عشق به خویشتن
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین توانایی دوست داشتن خویشتن است. دوست
داشتن خود کار آسانی نیست زیرا در این صورت باید همه ابعاد وجودی خود از
جمله بعد منفی را که پست و از نظر اجتماعی ناپسند است را دوست بداریم. این
توانایی پایه خوداگاهی محور هوش عاطفی است زیرا وقتی با بعد منفی سرشت
خود مواجه میشویم به خود اختیار میدهیم : - در بعد درخشان طیف عاطفی به رشد بیشتری برسیم )شعور عاطفی دامنه
گستردهای دارد برای بسیاری احساسات هر چقدر که بعد تاریک، تاریکتر باشد بعد
روشن درخشانتر است( .
- با شناخت کاملتر سرشت واقعی خود، خود را بیشتر باور کنیم. در بسیاری
موارد، این شناخت ما را برای تغییر و رشد آزاد میگذارد .

جهت مشاوره های کارآفرینی و کسب و کار با شماره 09172467247 تماس حاصل فرمایید.

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

تعریف روانشناسی کار

 

 

روانشناسی کار شاخه ای از علم روانشناسی است که روانشناسان این رشته رفتار انسان ها را در مورد کارشان مورد مطالعه قرار می دهند. هدف روان شناسی کار شناسایی عواملی است که در رفتار انسان و کارش تأثیر می گذارد. تلاش محققان روانشناسی کار در جهت این است که نیاز ها و خواسته های عقلانی انسان ها را تأمین کنند و به ارزش های انسانی و رفاه جسمی و فکری او توجه شود. هدف روانشناسان کار تجزیه و تحلیل رفتارهای هیجانی و شناختی افراد در محیط کارشان است.

مبانی نظری و عملی روانشناسی کار

 

معمولا روانشناسی کار از جنبه نظری و عملی مورد مطالعه قرار می گیرد. تحقیقات و یافته هایی که در مورد روان شناسی کار صورت گرفته است مربوط به جنبه ی نظری آن می شود. زمانی که این یافته ها مورد استفاده قرار می گیرد و کاربرد پیدا می کند، جنبه ی عملی آن مطرح می شود. به طور مثال زمانی که از تست های توانایی نیروی انسانی استفاده می کنیم و به تفاوت های فردی در کار توجه می کنیم، جنبه ی عملی روانشناسی کار را مد نظر قرار داده ایم.

تفاوت های فردی در روان شناسی کار

 

در عملکرد های شغلی افراد، تفاوت های فردی بسیار اهمیت دارند. زیرا این تفاوت های فردی است که نوع و نحوه کار افراد توسط آن تعریف می شود. در حال حاضر نظام های اداری و صنعتی روی راهنمایی های افراد بسیار حساس هستند زیرا کارکنان برای اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهند نه تنها باید توانایی لازم برای انجام آن کار را داشته باشند بلکه باید از نظر روانی نیز با کارخود هماهنگ باشند. زمانی این راهنمایی ها مسمر ثمر خواهند بود که به تفاوت های فردی افراد توجه شود و کار هر کس بر اساس استعداد و ویژگی های خاصش باشد. بی نظمی و هرج و مرج، خسارت های زیاد مالی و معنوی، خستگی، عدم رضایت و … زمانی رخ می دهند که کار هر کس بر اساس توانایی هایش نباشد و کار برای فرد دشوار باشد. عکس این قضیه زمانی اتفاق می افتد که کار در سطح پایین تری نسبت به توانایی های فرد باشد و بسیار ساده باشد در این صورت هواس پرتی، عدم تمرکز، خیال پردازی، کسالت و … رخ می دهد. اگر هر شخصی کاری متناسب با تواناییش داشته باشد، این رضایت نه تنها در محیط کار بلکه در محیط خانوادگی این فرد نیز اثر می گذارد و باعث ایجاد زندگی سالم برای او اطرافیانش می شود.

تعریف نگرش و اندازه گیری آن

نگرش همان آمادگی انسان است که باعث واکنش های مختلف آن ها در برابر مسائل می شود. بعضی از افراد در برابر این مسائل واکنش منفی از خود نشان می دهند که باعث می شود مشکلات حادتر و شدیدتر شود اما در صورت واکنش مثبت راحت تر می توان مشکلات را پذیرفت. وقتی ما با نگرش کارگران آَشنا باشیم و بدانیم که آن ها در مقابل ساعت کاری، تشویق و تنبیه و حقوق چه نگرشی دارند به راحتی می توانیم حدس بزنیم که کار آن ها چگونه و میزان تلاش آن ها چقدر خواهد بود. اگر ما بخواهیم پی به نگرش یک گروه ببریم در وحله اول باید آن گروه رابشناسیم پس لازمه برای پیش بینی یک نگرش، شناخت است.

www.hamayeshsara.ir

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان