برگزار کننده بزرگ ترین همایش های رایگان

موسسه جوان

برگزارکننده دوره های اموزشی

موسسه جوان

برگزارکننده دوره های اموزشی

۹ مطلب با موضوع «کسب و کار وکارآفرینی» ثبت شده است

لیست شغل های کارآفرینی


اگر چه اکنون به علت ضعف های موجود در سیستم آموزشی و فرهنگی و همچنین مشکلات اقتصادی موجود در ایران کارآفرینی کاری سخت و دشوار به حساب می آید ، اما باشگاه کارآفرینی تیوان با برگزاری مدرسه کارآفرینی سعی دارد که خلاءهای موجود را رفع کند تا آینده ی روشنی برای کشور عزیزمان شاهد باشیم.

اما در اینجا قصد داریم با معرفی لیست شغلهای کارآفرینی به شما ایده ای برای شروع دنیای جذاب و دوست داشتنی کارآفرینی با تمام مشکلات و سختی های دوست داشتنی اش بکنیم ، همچنین امکان استفاده از فضای کار اشتراکی تیوان در ابتدای کارآفرین وجود دارد.

 

        شغل های کارآفرینی

۱- ساخت انیماتور و موشن گرافیک


با توجه به اینکه امروزه ظرفیت های کسب و کارهای آنلاین رو به افزایش است و از طرف دیگر بیشتر استارت آپ ها به سمت فضای آنلاین و با زیر ساخت آنلاین در حال رشد و کسب درآمد میباشند ، بیش از پیش تبلیغات و بازاریابی مورد توجه قرار گرفته .

از طرف دیگر بازدید ویدیو هر روز رو به افزایش می باشد که این خود باعث شده کسب و کارهای پیشرو و آینده نگر به فکر ویدیو مارکتینگ افتاده باشند.

ارائه خدمات موشن گرافیک و انیماتور با کیفیت و با قیمت مناسب بصورت آنلاین یک شغل کارآفرینی ، پول ساز میباشد که به علت اینکه این شغل یک حرفه تخصصی می باشد ، هرچه که شما پیش میروید مهارت بیشتری را کسب میکنید و رقابت با شما سخت تر میشود و رشد و کارآفرینی شما بیشتر میشود.

                    شغل های کارآفرینی


۲- شغل تحقیق و توسعه کسب و کار


امروزه با سرعت پیشرفت کسب و کارها و تکنولوژی ، همه ی کسب و کارها نیاز به یک واحد برای تحقیق و توسعه ( R&D ) کسب و کار خود دارند اما به دو علت به صرفه نیست تمام کسب و کارها دارای واحدهای مجزا باشند :

هزینه بر بودن نیروی انسانی واحد تحقیق و توسعه
نداشتن دانش کافی برای تشکیل این واحد
به همین علت این شغل جذاب و کارآفرین نیاز است که توسط یک کارآفرین خلاق و باهوش راه بیافتد و با بروزرسانی روزانه دانش خود هر روز تلاش کند تا به دیگر کسب و کارها و کارآفرینان کمک برساند و کسب و کار آنها را رشد دهد.

البته هنوز چنین کسب و کاری در این به رسمیت شناخته نشده اما با حضور و مشاوره به دیگر استارتاپها در مراکز شتابدهی و پیش شتابدهنده کمک میکند که هم شما دانش و مهارت خود را محک بزنید ، همه اینکه این کسب و کار شناخته می شود.

         شغل های کارآفرینی


۳- تدریس


با وجود اینکه در ایران در سالهای اخیر مشاغل زیادی برای تدریس در زمینه های مختلف ایجاد گردیده اما به دلایل مختلف از جمله  ضعف های نظام آموزشی ، رشد دانش و تکنولوژی و ایجاد حفره های جدید در زندگی و کسب و کار و دلایل دیگر هنوز هم به تدریس و مدرس خوب در زمینه های مختلف نیاز است.

یک شغل کارآفرینی تدریس است که با تدریس علاوه بر اینکه هر روز بر دانش خود اضافه میکنید ، حس خوبی به دست می آورید و هر روز به معروفیت و سرمایه خود اضافه می کنید.

تدریس و ارائه محصول های آموزشی بصورت آنلاین ، البته اگر آموزش های شما بروز و کاربردی باشد و با قیمت مناسب ارائه شود هر روز میتوانید رشد خود را شاهد باشید و بر کارآفرینی خود بیفزایید.

 

                شغل های کارآفرینی

۴- مترجمی


ترجمه مقالات و مدارک مختلف با وجود اینکه سالهاست انجام می شود ، اما هنوز جای سازماندهی شده ای برای ارائه خدمات ترجمه بوجود نیامده که بتواند از این فرصت کارآفرینی خوب بهره ببرد.

بسیاری از افراد به دلایل مختلف قصد سفر و مهاجرت دارند که نیازمند هستند تا کارهای ترجمه و مراحل قانونی مرتبط به مدارک را برایشان انجام دهند ، ایجاد استارت آپی برای سازماندهی خدمات ترجمه بسیار مفید و آینده نگرانه است.

 

                 شغل های کارآفرینی

۵- ساخت کار دستی


یکی دیگر از شغلهای کارآفرنی دیگر که چالش و زحمت بسیاری دارد اما در عین حال جذاب و دوست داشتنی است ، ساخت کارهای دستی و ارائه آنها به فروشگاه ها و یا فروش مستقیم در بازارهای مختلف ، بخصوص اینکه اگر شما کارهای دستی زیبا و هنری ایرانی را با خلاقیت و سلیقه بانوان ایرانی تلفیق کنید و محصولی کاربردی و مفید بسازید ، قابلیت خوبی در بازارهای جهانی وجود دارد.

البته مشکلات زیادی بر سر این ایده وجود دارد اما تلفیق خلاقیت و دانش بازاریابی کمک شایانی در رشد این کسب و کار دارد.

                              شغل های کارآفرینی         


۶-شغل تولید محتوا


تولید محتوا شغلی است که با وجود هجوم بسیاری از افراد به سمت فضای آنلاین و راه افتادن فروشگاههای آنلاین بسیار که هر روز رو به رشد و از طرف دیگر با وجود اینکه آژانس های زیادی اکنون در ایران مشغول به فعالیت در زمینه تولید و بازاریابی محتوا می باشند ، اما باز هم محتوای تخصصی و با رعایت تمام اصول بازاریابی محتوا کمتر ، حتی در فروشگاه های بزرگ دیده می شود.

اگر مجموعه ای وجود داشته باشد که با تحقیق اصولی در مورد کسب و کار ، مشتریان و چالش های پیشرو به تولید محتوا برای سایت ها و فروشگاه های اینترنتی فعال شود ، اگر چه شاید در ابتدا با بازخورد خوبی مواجه نشود اما مطمئنا در آینده با آموزش کادری حرفه ای آینده روشنی خواهد داشت.
 

 

tivan.org

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

  کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟


کلمه Entrepreneur که در زبان فارسی به کارآفرین ترجمه شده، اصالتاً یک کلمه فرانسوی است که اولین بار در سال 1723 میلادی برای توصیف فردی که با پذیرفتن ریسک اقتصادی و با امید به سودآوری، یک کسب‌وکار را راه‌اندازی و مدیریت می‌کند وارد واژه‌نامه‌های فرانسوی شد. با این تعریف از کارآفرین، کارآفرینی فرآیند اقداماتی است که یک کارآفرین به‌عنوان شخصی که همیشه به دنبال ایده‌های تازه است، به آن‌ها متوسل می‌شود تا با پذیرفتن ریسک و تردیدهای ذاتی موجود در هر اقدام جدید، از آن ایده‌ها فرصت‌های تازه خلق کند.

 

  کارآفرینی چیست؟

کارآفرینی چه ویژگی‌هایی دارد؟


ویژگی‌های خاصی که کارآفرینی را از اقدامات مشابه با آن متمایز می‌کند عبارت‌اند از:
 

1. کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی و پویا است:
کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است، زیرا با نیت ارزش‌آفرینی و کسب سود مالی و از طریق استفاده بهینه از منابع محدود، یک کسب‌وکار جدید راه‌اندازی و مدیریت می‌شود. به‌علاوه، ازآنجایی‌که این ارزش‌آفرینی در میان فضای ناامن کسب‌وکار باید به‌طور مستمر ادامه پیدا کند، لذا کارآفرینی به‌هیچ‌عنوان فضای یکنواختی ندارد؛ بلکه پویا و پرتکاپو است.
 
2. کارآفرینی همزاد نوآوری است:
کارآفرینی مستلزم جستجوی مستمر برای یافتن ایده‌های تازه است. اساساً لازمه بقای کارآفرین، ارزیابی مستمر روندها و اقدامات فعلی با هدف بهینه‌سازی و استفاده از سیستم‌های نوینی است که باعث پیشبرد هرچه بهتر اهداف کسب‌وکار می‌شوند. به‌عبارت‌دیگر، کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر در جهت بهبود و بهینه‌سازی است و این تلاش بدون خلاقیت و نوآوری ره به‌جایی نخواهد برد.


3. کارآفرینی به پتانسیل سودآوری وابسته است:
منظور از پتانسیل سودآوری، احتمال بازگشت سرمایه یا کسب درآمد ناشی از اقدام مخاطره‌آمیز کارآفرین در جهت تبدیل یک ایده جدید به یک کسب‌وکار واقعی است. ایده‌های کارآفرین در غیاب پتانسیل سودآوری فقط در حد نظریه باقی خواهد ماند.

 
4. کارآفرینی مستلزم ریسک‌پذیری است:
عصاره و جوهر کارآفرینی، تمایل به در آغوش کشیدن ریسکی است که ذاتاً در خلق و اجرای ایده‌های جدید وجود دارد. ایده‌های تازه همیشه با شک و تردید همراه‌اند و چه‌بسا نتیجه اجرای آن‌ها مثبت نباشد، یا فوراً به ثمر نرسند؛ بنابراین کارآفرین برای چشیدن میوه زحمات خود باید صبور و ریسک‌پذیر باشد.

 

  ریسک پذیری

کارآفرینی چه مراحلی دارد؟


کارآفرینی نیز به‌مانند هر اقدام هدفمند دیگری نیازمند طی کردن مراحل خاصی است که این مراحل را به‌طور خلاصه می‌توان به ترتیب زیر بیان کرد:
 
1. شناسایی یک فرصت:
در این مرحله، کارآفرین با خلاقیت و ذهن بازی که نسبت به ایده‌ها و چالش‌های جدید دارد وجود فرصتی را احساس کرده و بازار موجود برای آن را تصور می‌کند. درواقع، کارآفرین در این مرحله به دنبال نیازها، خواسته‌ها، مشکلات و چالش‌هایی است که تابه‌حال به شکل مناسبی برآورده یا حل نشده‌اند. 
 
2. تعیین یک چشم‌انداز:
کارآفرین در این مرحله با هدف پیدا کردن روش‌های تازه و نوآورانه برای حل مشکل یا ارضای نیاز موجود، با استفاده از تجربه‌های گذشته و خلاقیت خود ایده پردازی می‌کند. سپس از میان همه ایده‌هایی که شکل می‌گیرند، عملی‌ترین و سودآورترین مورد به‌عنوان بهترین ایده انتخاب می‌شود. در اینجا فرصت‌ها و شرایط مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد و ارزش محصول یا سرویس مورد نظر، ریسک و امتیازات و فضای رقابت موجود ارزیابی می‌شود. در نهایت، یک چشم‌انداز جامع برای اجرایی کردن ایده مورد نظر شکل می‌گیرد.

 

3. متقاعد کردن دیگران:
کارآفرین در این مرحله به کمک یک بیزینس پلن (Business Plan یا برنامه کسب‌وکار) تلاش می‌کند تا نظر افراد حقیقی و حقوقی مناسب، ازجمله سرمایه‌گذاران، شرکای توانمند و مؤسسات مالی و اعتباری را جلب کند. در نهایت، یک گروه مقدماتی از افرادی که توانایی تبدیل چشم‌انداز به واقعیت را دارند، تشکیل می‌شود.
 
4. تأمین منابع مورد نیاز:
در این مرحله از کارآفرینی، منابع موردنیاز، ازجمله منابع مالی، اجرایی، نیروی انسانی و اطلاعات لازم تهیه و سازمان‌دهی می‌شود.
 
5. مرحله اجرایی:
پس از تأمین و سازمان‌دهی منابع موردنیاز، نوبت به عملی کردن ایده‌ها و راه‌اندازی کسب‌وکار می‌رسد. طبیعتاً پیاده‌سازی موفقیت‌آمیز ایده‌ها به شوق و انگیزه و تلاش مضاعفی نیاز خواهد داشت.

 

6. تغییر و تطبیق :
نظارت، جرح‌وتعدیل و تطبیق با شرایط بازار ازجمله ضرورت‌های انکارناپذیر کارآفرینی است. اجرای تغییرات موردنیاز مستلزم وجود منابع مالی و انعطاف‌پذیری نیروی انسانی خواهد بود و باید از قبل مدنظر قرار داده شده باشد.

 

                                مراحل کارآفرینی

کارآفرینی چه اهمیت و چه مزایایی دارد؟


ازجمله مهم‌ترین مزایا و منافع فردی، سازمانی و اجتماعی کارآفرینی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
1. کارآفرینی باعث تقویت مهارت‌های مدیریتی می‌شود:
یکی از بزرگ‌ترین مزایای کارآفرینی، پتانسیل بالای آن برای شناسایی و تقویت توانمندی‌های مدیریتی کارآفرین است. کارآفرین در طول فرآیند کارآفرینی یک مشکل را بررسی و راهکارهای مختلفی برای حل آن پیدا می‌کند؛ سپس گزینه‌های مختلف را از نظر هزینه و بازده بررسی می‌کند و در نهایت بهترین گزینه را انتخاب می‌کند؛ در ادامه نیز به‌طور مستمر درگیر برنامه‌ریزی و تصمیمات آنی خواهد بود. این فرآیند می‌تواند بهترین تمرین برای تقویت مهارت‌های مختلف کارآفرین، ازجمله مهارت‌های تصمیم‌گیری و تصمیم سازی وی باشد. همین مهارت‌ها و توانمندی‌های مدیریتی در نهایت عامل خلق فناوری‌ها و محصولات جدیدی خواهد بود که جایگزین فناوری‌ها و محصولات قدیمی شده و عملکرد بهتری را هم برای کسب‌وکار و هم برای جامعه رقم می‌زنند.
 
2. کارآفرینی باعث رشد نوآوری و خلاقیت و شکل گرفتن شرکت‌ها و سازمان‌های کارآمدتر می‌شود:
کارآفرینی می‌تواند با تکیه‌بر مهارت‌ها، ایده و خلاقیت کارآفرینان موجب رشد و تقویت خلاقیت و نوآوری در جامعه شود. این به‌نوبه خود باعث ایجاد جوّ بهتر و پویاتری در فضای کسب‌وکار و شکل گرفتن شرکت‌ها و سازمان‌های خلاق‌تر و کارآمدتری خواهد شد.
3. کارآفرینی استانداردهای زندگی در جامعه را بالا می‌برد:
کارآفرینی با ایجاد و تقویت شرکت‌ها و سازمان‌های کارآمد و خلّاق، محصولات و خدمات متنوع و نوآورانه‌ای را در دسترس جامعه قرار می‌دهد که همین باعث بهبود شرایط زندگی برای مردم خواهد شد.

 
4. کارآفرینی ابزار مؤثری برای توسعه اقتصادی است:
کارآفرینی مستلزم تولید و استفاده از ایده‌های خلاقانه، به حداکثر رساندن بازده حاصل از مصرف منابع، توسعه مهارت‌های مدیریتی و موارد مشابه است و تقریباً همه الزامات کارآفرینی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در توسعه اقتصادی کشور دارند.

 

  اهمیت و مزایای کارآفرینی

انواع کارآفرینان


کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایده‌های تازه می‌توان به دسته‌های زیر تقسیم کرد:


• کارآفرینان خلاق: این‌ها افرادی هستند که توانایی خلق ایده‌های نوآورانه، بهتر و اقتصادی‌تری را برای کسب‌وکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسب‌وکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند.
 
• کارآفرینان مقلّد: این‌ها افرادی هستند که در جاده‌ای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم می‌گذارند. معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید می‌کنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایده‌های جدید را به آن‌ها نمی‌دهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده می‌کنیم.
 
• کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایده‌های جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب می‌نشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسب‌وکارشان را به خطر می‌اندازد.
 


تصورات نادرست درباره کارآفرینی


در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره می‌کنیم.
 
- کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمده‌اند:
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزه‌ای است که مدل‌ها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی می‌توانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آورده‌اند.

 

- افراد ناسازگار یا فراری از درس کارآفرین می‌شوند:
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما لزوماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.


- برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید:
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسب‌وکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابل‌حلی نخواهد بود.

 

داشتن یک ایده برای کارآفرینی

  

- فقط داشتن یک ایده فوق‌العاده برای کارآفرینی کافی است:
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوق‌العاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچ‌گاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
 
- کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است:
بسیاری از مردم با این تصور لذت‌بخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر می‌پرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس می‌دهید؛ اما به‌عنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایه‌گذاران، شرکا و از همه مهم‌تر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسان‌تر است؛ چراکه به‌عنوان یک کارآفرین و مدیر کسب‌وکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهده‌گرفته‌اید.

 

 

 

modireweb.com
 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

چگونه کارآفرینی کنیم و کسب و کار خود را راه بیاندازیم؟

چگونه کارآفرینی کنیم

اگر می‌خواهید کارآفرینی کنید و کسب و کار یا استارتاپ خود را راه اندازی کنید، اما نمی‌دانید از کجا، نگران نباشید ما به شما در این مقاله جادویی خواهیم گفت. امروزه با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر و اینکه جوانان بعد از تحصیلات در دانشگاه و گذراندن کلاس هایی تخصصی، تازه متوجه شرایط بد بازارکار می شوند و از خود می پرسند “یعنی این همه سال تحصیل و هزینه، کشک بود؟” بحث راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی بسیار بسیار داغ تر گذشته شده است.

 

برخی از این افراد که موفق به یافتن کاری نمی شوند به این نتیجه می رسند که خودشان یک کسب و کار را که دوست دارند شروع کنند، اما نمی دانند از کجا و چگونه. برخی دیگر نیز که شاغل هستند، چون به دنبال اهداف بزرگتری فکر می کنند، تصمیم به کارآفرینی می گیرند و می خواهند خودشان کسب و کار خودشان را راه بیاندازند. اگر شما هم در یکی از این دسته ها قرار دارید در ادامه با ما همراه باشید…

 

۶نکته مهم که قبل از کارآفرینی، باید به آنها توجه کنید :

۱- اراده و پشت کاری قوی داشته باشید.


اگر از شرایط فعلی خود ناراضی هستید، باید بدانید که هیچ کس جز شما نمی تواند این شرایط را تغییر دهد. بهانه آوردن و سرزنش کردن خودتان با وضعیت اقتصادی، همسر یا خانواده تان هیچ دردی را از شما دوا نخواهد کرد. فقط زمانی می توانید تبدیل به یک کارآفرین موفق شوید که تصمیمی قاطع و آگاهانه برای انجام آن گرفته باشید.

 

نکات مهم قبل ازکارآفرینی

 

۲- کسب و کار مناسب برای خود را شناسایی کنید. 


به خودتان اجازه اکتشاف درونی دهید. به جنبه های مختلف خودتان (شخصیت، مدل رفتار اجتماعی، سن) دقت کنید و به اعماق وجودتان با دقت گوش کنید. ما انسان ها به نادیده گرفتن احساس خود عادت داریم حتی زمانی که این احساس بسیار عمیق است. از خودتان بپرسید «چه چیزی حتی زمانی که خیلی خسته ام به من انگیزه می دهد؟

 

نکات قبل ازکارآفرینی

 

حال، از کجا می دانید کسب و کاری که انتخاب کرده اید، مناسب شماست؟ به طور کلی سه رویکرد رایج برای کارآفرینی وجود دارد :

 

۱- کارهایی را که خودتان به آنها مسلط هستید انجام دهید : به کارهایی که در گذشته برای دیگران انجام داده اید خوب فکر کنید. آیا این امکان وجود دارد که مهارت ها و تخصص های مربوط به کارهای گذشته خود را در قالب یک محصول و یا خدمت به مشتری بفروشید؟

 

۲- کارهایی را که دیگران انجام می دهند را انجام دهید : درباره کسب و کارهای دیگری که شما به آنها علاقه دارید اطلاعات کسب کنید. زمانی که یکی از آنها را به خوبی شناسایی کردید فقط کافیست از آن تقلید کنید و پشتکار داشته باشید.

 

۳- یک مشکل را در جامعه حل کنید: آیا شکافی در بازار وجود دارد؟ آیا سرویس یا محصولی که می خواهید به بازار عرضه کنید، در حال حاضر وجود دارد؟ (توجه داشته باشید که این رویکرد، در بین ۳ مورد پر ریسک ترین رویکرد است.) اگر تصمیم به انجام این کار دارید، قبل از هزینه و شروع به کار کردن، باید دانش خود را در آن زمینه افزایش دهید.

 

۳- قبل از اینکه حتی یک ریال خرج کنید، مخاطب هدف خود را بشناسید.


قبل از اینکه پولی خرج کنید، باید ببینید مردم محصول یا خدمت شما را خواهند خرید یا خیر. این مهمترین کاری است که شما باید انجام دهید. شما می توانید این کار را با مصاحبه حضوری با مشتریان احتمالی خود انجام دهید. به عبارت دیگر، باید ببینید چه کسانی به جز خانواده و دوستانتان محصول شما را می خرند. (هیچوقت نگویید “کل ایران محصول یا خدمت من را می خواهد.” مطمئن باشید نه کسی آن را می خواهد و نه پولی بابت آن می پردازد. پس با مشتری مصاحبه کنید و به خوبی آنها را بشناسید.) بعد از آن باید ببینید اندازه بازار (Market Size) هدف شما چقدر است؟ مشتریان شما چه کسانی هستند؟ محصول یا خدمات شما مربوط به زندگی روزمره آنهاست؟ چرا آنها به محصول و خدمت شما نیاز دارند؟

 

پاسخ تمام این سوالات با طرح پرسش هایی مناسب و مصاحبه های حضوری با مشتریان هدف بدست می آیند.

 

                 نکات قبل از کارآفرینی

 

۴- باید بتوانید امور مالی خود را به خوبی مدیریت کنید.


زندگی شخصی و زندگی تجاری شما به عنوان یک کارآفرین، به یکدیگر متصل هستند. شما اولین سرمایه گذار کسب و کار خودتان هستید. بنابراین، داشتن درک دقیق از امور مالی شخصی خودتان و توانایی مدیریت آن، اولین قدم ضروری است که تا قبل از جذب سرمایه باید آن را به خوبی انجام دهید. به همین دلیل توصیه می کنم امور مالی خود را به کمک نرم افزارهایی که برای موبایل موجود هستند مدیریت کنید.

شما باید به خوبی نوع کسب و کاری را که در آن قصد کارآفرینی دارید بشناسید و بدانید برای شروع و ادامه کار به چه میزان سرمایه نیاز دارید. اگر یک کسب و کار با میزان فناوری بالا را مدنظر دارید باید از ابتدا منابع مالی قدرتمندی داشته باشید (یا از شخصا باید سرمایه گذاری کنید و یا به شتابدهنده های مربوط به آن حوزه مراجعه کنید و پس از قانع کردن آنها سرمایه را جذب کنید.) و یا اگر کسب و کار مد نظر شما یک کسب و کار مرتبط با زندگی عمومی مردم است، به سرمایه اندکی برای شروع نیاز خواهید داشت.

 

نکات قبل از کارآفرینی

۵- ارزشی ایجاد کنید سپس آن را بفروشید.


سعی کنید بر روی خدمت به مردم تمرکز کنید. هرچه خدمت و ارزشی که شما تولید می کنید، رضایت افراد بیشتری را جلب کند، شما نیز بیشتر پول بدست خواهید آورد. زمانی که به مشتریان خود فکر می کنید از خودتان بپرسید :

– چه چیزی می توانم به آنها بدهم؟
– چگونه می توانم آنها را در کارهای خودشان موفق کنم؟
این رویکرد می تواند شما را به راه های جدیدی برای ارتقای محصول و یا سرویس تان و ارائه ارزش بیشتر هدایت کند که در نهایت موجب خوشحالی و تقدیر مشتریان شما خواهد شد.

 

               نکات قبل از کارآفرینی

 

۶- به دنبال تشکیل یک تیم پر انگیزه باشید.


داشتن یک تیم پر انگیزه و متخصص بیش از هر چیز دیگری می تواند به شما در جهت رشد کسب و کار (استارتاپ) و کارآفرینی کمک کند. راه های گوناگونی برای تشکیل یک تیم قوی استارتاپی وجود دارد:

۱-دوستان و آشنایان
۲-همکاران
۳-استفاده از شبکه اجتماعی استارتاپ فلای (شبکه اجتماعی تشکیل تیم استارتاپی و شبکه سازی)

 

نکات قبل ازکارآفرینی

 

danup.ir

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

ایده کسب و کار با سرمایه کم


امروزه با پیشرفت تکنولوژی فرصت‌های کارآفرینی زیادی فراهم شده که برای شروع کار به هزینه‌ی کمی نیاز دارند یا حتی ممکن است به هیچ هزینه‌ای نیاز نداشته‌باشند! بله درست شنیدید! ولی درعوض باید زمان و تلاش بسیار زیادی خرج آن کنید. علاوه بر این، بسیاری از این فرصت های کسب و کار بر مجموعه مهارت‌های شما استوار هستند، از جمله مهارت‌های کامپیوتری.
ولی کمی صبر کنید، چیزهای دیگری هم هست:

یک بخش دیگر به نام کسب و کارهای “دنیای واقعی” به این متن اضافه کرده‌ام تا کسانی که مهارت‌های خاصی در زمینه‌ی کامپیوتر ندارند هم بتوانند استفاده کنند. در این مقاله تنها چند مورد ازایده های کسب و کار کوچک را مطرح می‌کنیم و به‌اختصار در مورد کم‌هزینه بودن آن‌ها صحبت می‌کنیم.

 

ایده کسب و کار با سرمایه کم

بخش اول ایده کسب و کار اینترنتی با سرمایه کم

۱. مشاوره اینترنتی


کسب درآمد از اینترنت با مشاوره. در زمینه‌ای تخصص دارید؟ اگر جواب‌تان مثبت است پس می‌توانید از این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم کسب درآمد کنید. در سایت‌های مربوط به یافتن مشاور (مانند الو مشاور) ثبت نام کنید و برای کسانی که با شما تماس می‌گیرند تا با شما صحبت کنند نرخ تماس دقیقه‌ای خود را مشخص کنید.  ایده کسب و کار با سرمایه کم.

 

۲. تولید محتوا


یکی از ایده های عالی کار در منزل می تواند تولید محتوا باشد. فرقی نمی‌کند آگهی می‌نویسید یا مقاله یا کتاب الکترونیکی، محتوا باید توسط فردی نوشته شود. یکی از جاهایی‌که بیشترین تقاضا برای خلق محتوا وجود دارد، در بخش شبکه‌های اجتماعی است.

تولید محتوا یک فرآیند کم‌هزینه است، زیرا تنها چیزی که نیاز دارید یک کامپیوتر است و یک ارتباط اینترنتی سرعت بالا، و همچنین یک برنامه‌ی خاص گرافیکی (یا دیگر نیازهای نرم‌افزاری) که ممکن است هزینه‌ی راه‌اندازی داشته‌باشد. به‌هرحال، جدای از این‌ها، تنها چیزی که باید برای تولید محتوا صرف کنید زمان است. می‌توانید از خدماتی مانند ویکی محتوا برای جا افتادن در بازار و ایجاد حلقه‌ی مشتریان خود استفاده کنید.

 

  ایده کسب و کارباسرمایه کم

۳. طراحی سایت


طراحی سایت یکی از ایده های فوق العاده است. با طراحی سایت می توانید پولساز شوید. البته باید مهارت طراحی سایت را کسب کنید.

ایده کسب وکار وکارآفرینی

۴. اختراع


پیشترها، مخترع بودن یک هدف دست‌نیافتنی بود، و گاها افراد برای توجیه روانی بودنشان از این اصطلاح استفاده می‌کردند. ولی دیگر این‌چنین نیست! با پلتفرم‌هایی مانند مرکز ایده و اختراعات تجاری ایران،‌ تأمین سرمایه‌ی مالی برای ایده‌ها و اختراع‌ها ممکن است. مزیت این مدل این است که اگر پول موردنیازتان فراهم شود و به‌اصطلاح از لحاظ مالی تأمین شوید، نشان‌دهنده‌ی موفیقت شما در یافتن بازار است. اگر ایده‌ی شما مورد استقبال قرار نگیرد، به این معنی است که لازم است مسیر آمده را برگردید و دوباره طرح‌ریزی کنید.

ایده کسب وکار باسرمایه کم

5. مربی شخصی


با چند گواهی‌نامه و کمی زمان، می‌توانید علاقه‌تان به خوش‌تیپ بودن را به زندگی روزانه‌تان گره بزنید. به دیگران در رسیدن به اهداف فیزیکی‌شان کمک کنید و چند فن مناسب به آن‌ها بیاموزید که باعث آسیب زدن به خودشان نشوند. وقتی به دیگران کمک کنید از این کار احساس رضایت خواهید داشت. این ایده برای راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم را امتحان کنید.

ایده کسب وکاربا سرمایه کم


linkedin.com

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

اصول راه اندازی یک کسب و کار برای خودتان


اگر به فکر این هستید که یک کسب و کار و یا تجارتی را برای خود راه اندازی کنید، حتما باید توصیه هایی را در نظر داشته باشید. در این مقوله نمی توانید بدون راهنمایی پیش بروید زیرا صد در صد گیج خواهید شد. حال در این مورد راهکارهایی را به شما معرفی می کنیم که می توانید از طریق آن یک کسب و کار کوچک را راه اندازی کنید.


1. مواجهه با بهانه ها :

افراد زیادی در دنیا هستند که رویای راه اندازی یک کمپانی و تجارت را در سر می پرورانند اما هرگز این کار را انجام نمی دهند. دلیل آن هم وجود ترس ها و بهانه هایی است که به دلیل قبول نکردن مسئولیت ها دارند و در واقع برای شروع نکردن یک کار و راه اندازی نکردن یک تجارت می توان هزاران دلیل آورد. رئیس بودن می تواند ترسناک هم باشد که در بیشتر موارد، صاحبان تجاری ازخطرات این کار می ترسند اما باید بهانه های خود را شناسایی کرده و درصدد رفع آن ها بربیایید. این بهانه ها مانند یک سرعت گیر عمل می کنند و باید یک بار دیگر علایق خود را برای راه اندازی تجارت مرور کنید و راه حلی را برای کنار گذاشتن افکار منفی بیابید.

 

            کسب-و-کار-موفق

2. هر چیزی را جذب کنید :

به چیزهایی که از خانواده ، دوستان، متخصصان یا حتی خودتان می شنوید ، گوش دهید.

در واقع باید افکار بکر دیگران را بقاپید و سعی کنید که ایده هایی را که به دستتان می رسد را در ذهنتان به مرحله اجرا برسانید. تمام منابعی که دارید را یادداشت کنید تا به موقع از آن ها استفاده کنید.

زمانی که از شروع کار تجاری خود به دیگران خبر می دهید ، زبان بدن آن ها را به خاطر بسپارید. ببینید که سعی دارند شما را تشویق کنند یا در کار تان کار شکنی کنند ؟

حتما از آن ها بخواهید که با شما صادق باشند و ایده های خود را مطرح کنند. قدرت توصیه ها و نظرات دیگران را هرگز فراموش نکنید زیرا این افراد از دید یک مشتری نظر می دهند.

 

          اصول کسب وکار

3. یک راه حل بیابید :

به جای این که فقط به این فکر کنید که چه چیزی بفروشید ، به راه حل های ممکن هم فکر کنید . زمانی که تجارت شما توانایی حل مشکلات را داشته باشد ، در جذب مشتری موفق تر عمل خواهد کرد ، مثلا ببینید که فلان تجارت چه مشکلی را در محصولاتش دارد و شما سعی کنید که این مشکل را برطرف کنید و یا از به وجود آمدن آن جلوگیری کنید.

 

4. ساده بگیرید :

اکنون برای خلق یک تجارت ، ایده خاصی را در سر دارید که باید برای اجرای آن دست به اقدام بزنید . در وهله اول باید تجملات و زرق و برق ها را کنار بگذارید و در عوض اجناس خود را ارزان تر بفروشید و به عنوان صاحب یک تجارت و یک فرد تازه کار، سعی کنید که کیفیت خوب را در عین سادگی عرضه کنید و نیازها و انتظارات مشترین را نیز با دقت برآورده سازید و به ان ها بی توجهی نکنید.

ویژگی های بلامصرف و اضافی را از محصولات خود حذف کنید و باعث نشوید که مشتری شما کم شود.

 

5. هزینه ها را برآورد کنید :

زمانی که یک تجارت را راه اندازی می کنید، باید به ارزش آن و هزینه های موجود فکر کنید ، مثلا هزینه هایی مثل محل کار،
 اجاره ، تهیه لوازم و مواد، بازاریابی و . . . . هزینه های غیر منتظره را نیز در حین کار در نظر داشته باشید. از بودجه شخصی نیز غافل نشوید و به این فکر کنید که برای زندگی به چه مقدار پول نیاز دارید که می تواند خرج اجاره خانه ، سلامت ، غذا ، بنزین و ... را پاسخ گو باشد. حال بعد از در نظر گرفتن همه این موارد می توانید، یک بودجه تجارتی ایجاد کنید و حتی می توانید روی وام بانکی نیز حساب کنید و تصمیم عاقلانه تری اتخاذ کنید.

 

          اصول کسب وکار

6. خودتان را بدون هیچ پولی تصور کنید :

هیچ پولی یعنی کاملا صفر ، در بین کار ممکن است اتفاقات زیادی رخ دهد که در آن زمان ها هیچ پولی نداشته باشید. این اتفاق برای بسیاری از صاحبان تجاری رخ داده است و کاملا طبیعی می باشد.

به منبع درآمد کنونی خود فکر کنید و این که از شغل کنونی خود چه درآمدی دارید ؟ چقدر طول می کشد تا منبع درآمدی شما ته بکشد ؟ چه اتفاقات غیر منتظره ای ممکن است در این راه اتفاق بیافتد ؟ خودتان را برای هر گونه شرایط این چنینی آماده کنید تا راحت تر به مقابله با آن بپردازید.

 

  اصول کسب وکار

 

namnak.com

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

چرا شکست می‌خوریم و راه حل آن چیست؟

افراد موفق خیلی‌ وقتها تسلیم می‌‌شن و وقتی چیزی جوابگو نیست، تا بی‌نهایت اون رو تکرار نمی‌کنن. تجدید‌نظر می‌کنن. خودشون رو تطبیق می‌دن و تغییر می‌کنن. اما چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟ مراحل شکست چه هستند؟

یکی از سخت ترین کار‌ها در زندگی این هست که بدونیم کی به تلاش ادامه بدیم و کی رها کنیم.

از یک طرف، پشتکار و ثبات قدم کلید دستیابی به موفقیت در هر زمینه‌ای هست. هرکسی که در مهارتی به تسلط می‌رسه، با لحظات تردید مواجه خواهد شد و سرانجام، ادامه دادن به تلاش رو تنها راه حل خودش می‌بینه. اگه می‌خواین کسب و کار موفقی بسازین یا ازدواج فوق‌العاده‌ای داشته باشین یا یک مهارت جدید یاد بگیرین، «چسبیدن به کار» شاید مهم‌ترین خصیصه‌ای باشه که باید داشته باشین.

از طرف دیگه، سفارش کردن دیگران به کوتاه نیامدن، توصیه‌ی بسیار بدیه. افراد موفق خیلی‌ وقتها تسلیم می‌‌شن. وقتی چیزی جوابگو نیست، افراد موفق تا بی‌نهایت اون رو تکرار نمی‌کنن. اون‌ها تجدید‌نظر می‌کنن. خودشون رو تطبیق می‌دن. تغییر می‌کنن. و در صورت لزوم تسلیم می‌شن. به قول معروف،دیوانگی یعنی یک کار رو بار‌ها و بار‌ها انجام بدیم و توقع نتایج متفاوت داشته باشیم.زندگی به هر دو استراتژی نیاز داره. برخی اوقات باید اعتماد به نفسی مستحکم نشون بدین و تلاشتون رو دوچندان کنین. گاهی هم باید چیز‌هایی که عمل نمی‌کنن رو رها کنین و سراغ امتحان کردن یک چیز‌ جدید برید. سؤال اصلی اینه: چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟

یک راه برای پاسخ به این سؤال، استفاده از چارچوبیه که من اون رو سه مرحله‌ی شکست نام گذاشتم.

سه مرحله‌ شکست

این چارچوب با تقسیم کردن چالش‌های شکست خوردن در سه مرحله، به آشکار شدن چیزها کمک می‌کند:

  1. مرحله‌ی اول شکست تاکتیک‌هاست. این‌ها اشتباهات در چگونگی هستن، و زمانی رخ می‌دن که در ساختن یک سیستم قوی ناکام می‌مونین، اندازه‌گیری دقیق رو فراموش می‌کنین، و نسبت به جزئیات کاهلی می‌کنین. شکست در تاکتیک‌ها، شکست در پیاده‌سازی برنامه‌ای خوب و داشتن دیدگاهی واضح هست.
  2. مرحله‌ی دوم شکست استراتژی‌ست. این‌ها اشتباهات در چه‌چیز هستن، و زمانی رخ می‌دن که از استراتژی‌ای پیروی می‌کنین که در به عمل آوردن نتایج مطلوب شما موفق نیست. شما می‌تونین دلیل انجام چیزها رو بفهمین، و می‌تونین چگونگی انجام دادن کار رو درک کنین، اما با این‌حال برای محقق کردن اون هدف، «چه‌چیز» رو اشتباه انتخاب می‌‌کنین.
  3. مرحله‌ی سوم شکست دیدگاه هست. این‌ها اشتباهات در چرا هستن، و زمانی رخ می‌دن که مسیری واضح برای خودتون ترسیم نمی‌کنین، از دیدگاهی پیروی می‌کنین که مناسب شما نیست، یا در فهم اینکه کارهایی که انجام می‌دین رو چرا انجام می‌دین، موفق عمل نمی‌کنین.

در ادامه‌ی این مقاله من با شما یک داستان، یک راه حل و خلاصه‌ای درباره‌ی هر یک از مراحل شکست به اشتراک می‌ذارم. امیدوارم که چارچوب ۳ مرحله‌ی شکست، در تصمیم‌گیری‌های پیچیده و تشخیص اینکه کی کار رو رها کنین و کی ادامه بدین، بهتون کمک کنه. این مقاله بی‌نقص نیست اما امیدوارم براتون مفید باشه.

مرحله‌۱: شکست تاکتیک‌ها

سم کارپنتر در سال ۱۹۸۴ صاحب یک کسب و کار کوچک شد. با پرداخت ۵۰۰۰ دلار به عنوان پیش‌پرداخت ، او کسب و کار پرمشکلی را در شهر ‘بند’ ایالت اورگان خریداری کرد و نام اون شرکت رو به Centratel تغییر داد.

شرکت Centratel سرویس پاسخگویی تلفنی تمام وقت رو برای پزشکان، دام‌پزشکان، و کسب و کارهای دیگه که نیاز به پاسخ‌گویی تلفنی در تمام ساعات داشتن رو فراهم کرد، اما توان پرداخت حقوق به کارمندانی که تمام وقت پشت میز بنشینن رو نداشت. وقتی کارپنتر این کسب و کار رو خریداری کرد، امیدوار بود که Centratel روزی باکیفیت‌ترین شرکت خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالات متحده بشه.

همه چیز اون طوری که پیش‌بینی می‌شد پیش نرفت. توی مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۲، کارپنتر یک و نیم دهه‌ی اول کارآفرینی خودش رو چنین توصیف کرد:

یک شب که نزدیک بود توی واریز حقوق کارمندان به مشکل برخورد کنه، کارپنتر موضوعی رو متوجه شد. کسب و کار او دچار مشکل بود چون اصلا از سیستمی برای دست‌یابی به عملکرد بهینه، بهره‌مند نبود. کارپنتر در این باره گفت، «ما انواع مشکلات رو داشتیم چون هرکسی کار خودش رو به نحوی که فکر می‌کرد درسته انجام می‌داد.

کارپنتر به این نتیجه رسید که اگه بتونه سیستمش رو کامل کنه، اونوقت کارکنانش می‌تونن روزشون رو به انجام دادن روند صحیح اختصاص بدن، نه اینکه فقط مشکلات رو حل کنن و اشتباهات رو درست کنن. او خیلی سریع شروع به نوشتن تمام فرایندهای کسب و کارش کرد.

کارپنتر توضیح داد: «برای مثال، الان ما یک روند ۹ مرحله‌ای برای پاسخگویی به تلفن‌ها در میز اصلی داریم. همه به یک شکل این کار را انجام می‌دهند، و این ۱۰۰٪ بهترین روشیه که برای انجام این کار وجود داره. درواقع با تبدیل یک سیستم ساختاری به یک سیستم مکانیکی، ما فرایندمون رو کامل کردیم

کارپنتر در طی دو سال آینده، تمام فرایندهای شرکت رو ثبت کرد و در همه اونها تجدید‌نظر کرد. چگونگی ساختن ارائه‌های فروش. چگونگی پرداخت چک‌ها. چگونگی پرداخت صورت‌حساب‌های مشتریان. چگونگی انجام واریز حقوق کارمندان. اون دفترچه‌های راهنمایی برای کارکنانش تهیه کرد که هر کارمند می‌تونست بر اساس اون برای هر کاری در شرکت، روند مخصوصش رو در پیش بگیره سیستم به سیستم، قدم به قدم.

چه نتیجه‌ای گرفت؟

ساعات کاری کارپنتر در هفته به سرعت از ۱۰۰ ساعت به کمتر از ۱۰ ساعت کاهش پیدا کرد. دیگه نیازی نبود تا در هر موقعیت اضطراری درگیر بشه، چون برای هر موقعیتی یک فرایند توی دفترچه‌ی راهنما برای کارمندان تعریف کرده بود. با بهتر شدن کیفیت کار، Centratel قیمت‌هاشون رو افزایش دادن و حاشیه‌ی سودشون تا ۴۰ درصد بالا رفت.

امروز تعداد کارکنان Centratel به حدود ۶۰ نفر افزایش یافته و اخیرا سی‌امین سالگرد تاسیس‌شون رو جشن گرفتن. کارپنتر حالا تنها دو ساعت در هفته کار می‌کنه.

راه حل شکست تاکتیک‌ها

شکست تاکتیک‌ها یک مشکل چگونگی هست. در مورد Centratel، اونها دیدگاهی واضح (تبدیل شدن به «باکیفیت‌ترین شرکت خدمات پاسخ‌گویی تلفنی در ایالات متحده») و یک استراتژی خوب‌ (بازار بزرگ و بکر خدمات پاسخ‌گویی تلفنی) داشتن، اما نمی‌دونستن چطور استراتژی و دیدگاهشون رو پیاده کنن.

سه راه اولیه برای حل شکست تاکتیک‌ها وجود دارد.

  1. ثبت فرایندها
  2. اندازه‌گیری نتایج
  3. بازبینی و تنظیم تاکتیک‌ها

ثبت فرایندها: مک‌دونالد بیش از ۳۵۰۰۰ شعبه در سراسر دنیا داره. چرا اونها می‌تونن کارمندان جدید رو بلافاصله استخدام و وارد کار کنن و همزمان محصول رو مداوما به دست مشتریان برسونن؟ چون اونها سیستم‌های فوق‌العاده‌ای برای هر فرایند دارن. چه رهبری یک کسب و کار رو به‌عهده داشته باشین، والد یک خانواده باشین، یا زندگیتون رو مدیریت کنین، ساختن سیستم‌‌های فوق‌العاده، برای رسیدن به موفقیت‌های پی در پی لازم و ضروریه . اولین و مهمترین قدم، نوشتن هر مرحله مشخص از فرایند، و همچنین آماده‌سازی یک لیست انتخاب از کار‌ها برای مواقعیه که همه‌چیز از کنترل خارج می‌شه.

اندازه‌گیری نتایج: اگه چیزی براتون اهمیت داره، اون رو اندازه‌گیری کنین. اگه کارآفرین هستین، اندازه‌گیری کنین روزانه چند تا تماس فروش برقرار می‌کنین. اگه نویسنده هستین، اندازه‌گیری کنین در چه بازه‌ زمانی مقاله‌های جدید منتشر می‌کنین. اگه وزنه‌بردار هستین، اندازه‌گیری کنین هر چندوقت یک‌بار تمرین می‌کنین. اگه هیچوقت نتایجتون رو اندازه‌گیری نکنین، چطور می‌تونین بفهمین که کدوم تاکتیک‌ها کارآمدتر هستن؟

بازبینی و تنظیم تاکتیک‌ها: مساله‌ی خسته کننده در مورد شکست‌های مرحله اول اینه که هرگز متوقف نمی‌شن. تاکتیک‌هایی که کارآمد بودند از‌ رده خارج خواهند شد. تاکتیک‌هایی که قبلا مناسب نبودن الان ممکنه مناسب باشن. باید همیشه درحال بازبینی و ارتقای چگونگی انجام کار‌هاتون باشین. افراد موفق به صورت منظم از تاکتیک‌هایی که استراتژی و دیدگاه اونها رو به جلو نمی‌بره، دست می‌کشن.

راه حل شکست تاکتیک‌ها کار یکباره نیست، بلکه یک سبک زندگیه.

آیا پشتکار، کلید موفقیت در مدیریت است؟

مرحله‌ ۲: شکست استراتژی

در مارس ۱۹۹۹ جف بزوس، موسس آمازون اعلام کرده بود که این شرکت قصد راه‌اندازی سرویس جدیدی به نام Amazon Auctions (مزایده‌های آمازون) رو داره که به مردم کمک می‌کرد «تقریبا هرچیزی را آنلاین بفروشند». ایده، طراحی چیزی بود که بتونه با eBay رقابت کنه. بزوس می‌دونست میلیون‌ها نفر وجود دارن که می‌خوان کالاهاشون رو بفروشن و او می‌خواست آمازون جایی باشه که این تراکنش‌ها انجام می‌شن.

گرِگ لیندن، که یک مهندس نرم‌افزار آمازون در اون زمان بود، این پروژه رو این‌طوری به خاطر میاره:

در پشت صحنه، کاری طاقت‌فرسا بود. افراد از همه جای شرکت از پروژه‌هاشون به این پروژه منتقل شدن. تمام سایت Amazon Auctions با تمام ویژگی‌های eBay و بیشتر از اون، از همان ابتدا ساخته شد. طراحی، معماری، توسعه، تست و راه‌اندازی این سایت جدید در کمتر از سه ماه انجام گرفت.

Amazon Auctions یک شکست بارز بود. تنها شش ماه بعد از راه‌اندازی، مدیریت آمازون فهمید که این پروژه راه به جایی نمی‌بره. در سپتامبر ۱۹۹۹، اونها ناگهان محصول جدیدی به نام Amazon zShops رو منتشر کردن. این نسخه از ایده به هرکسی، از شرکت‌های بزرگ گرفته تا کاربران عادی، اجازه می‌داد تا از طریق آمازون فروشگاه آنلاینی رو راه‌اندازی کرده و محصولاتشون رو بفروشن.

دوباره آمازون سعی کرد و نگرفت. نه Amazon Auctions و نه Amazon zShops امروز کار نمی‌کنن. در دسامبر ۲۰۱۴ ، بزوس در اشاره به پروژه‌های شکست خورده گفت «من میلیارد‌ها دلار از شکست‌های Amazon.com درآمد داشته‌ام. واقعا میلیارد‌ها.

بدون هیچ ترسی، آمازون یک بار دیگه تلاش کرد تا بستری برای فروشندگان شخص ثالث فراهم کنه. در نوامبر ۲۰۰۰، Amazon Marketplace رو راه‌اندازی کردن، که به افراد اجازه می‌داد تا محصولات استفاده شده رو درکنار آیتم‌های جدید آمازون، بفروشن. برای مثال، یک کتاب فروشی کوچک می‌تونست لیست کتاب‌های دست دومش رو به صورت مستقیم، در کنار کتاب‌های نو در آمازون قرار بده.

این کار جواب داد. Amazon Marketplace با فاصله‌ی زیادی از بقیه، موفقیت‌آمیز بود و در سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰ درصد از ۱۰۷ میلیارد دلار خرید صورت گرفته در آمازون رو تشکیل می‌داد.

راه حل شکست استراتژی

شکست استراتژی مشکل در چه‌چیز است. تا ۱۹۹۹ آمازون دیدگاه روشنی برای «مشتری مدار‌ترین شرکت روی زمین» بودن داشت. اونها استاد انجام دادن کار‌ها هم بودن، و به همین دلیل تونستن Amazon Auctions رو توی تنها سه ماه راه‌اندازی کنن. چرایی و چگونگی حل شده بود اما چه چیز، هنوز مجهول بود.

سه تا راه اولیه برای حل شکست استراتژی وجود داره.

  1. راه‌اندازی سریع
  2. پیاده‌سازی ارزان
  3. بازبینی و اصلاح سریع

راه‌اندازی سریع: بعضی از ایده‌ها خیلی بهتر از بقیه کار‌ می‌کنن، اما کسی واقعا نمی‌دونه که کدوم ایده‌ها کار می‌کنن، تا وقتی‌که امتحانشون کنین. هیچ‌کس از قبل نمی‌دونه نه سرمایه‌گذاران خطرپذیر، نه افراد باهوش آمازون، نه دوستان و یا خانواده‌. تمام برنامه‌ریزی‌ها و تحقیقات و طراحی‌ها فقط بهانه‌ان. برداشت پاول گراهام دراین‌باره رو دوست دارم: « تا وقتی ایده‌تون رو راه‌اندازی نکرده باشین، عملا کار روی اون رو شروع نکردین. »

برای همین، راه‌اندازی سریع استراتژی‌ها خیلی مهمه. هرچه سریع‌تر یک استراتژی رو توی دنیای واقعی تست کنین، سریع‌تر فیدبک می‌گیرین که این استراتژی کارآمد هست یا نه. به بازه‌های زمانی عملکرد آمازون توجه کنید: Amazon Auctions در مارس ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon zShops در سپتامبر ۱۹۹۹ منتشر شد. Amazon Marketplace در نوامبر ۲۰۰۰ منتشر شد. سه تلاش عظیم ظرف بیست ماه.

پیاده‌سازی ارزان: به محض اینکه به کمترین حدی از کیفیت دست یافتین، بهترین کار تست ارزان استراتژی های جدیده. شکست‌های ارزان مساحت عمل شما رو برای موفقیت افزایش می‌دن، چون جای بیشتری برای تست ایده‌های دیگه دارین. علاوه بر اون، شکست‌های ارزان برای رسیدن به یک هدف مهم‌تر هم بسیار مفیدن. این کار وابستگی شما به یک ایده‌ی به خصوص رو کاهش می‌ده. اگه پول و زمان زیادی رو صرف یک استراتژی بکنین، رها کردن اون استراتژی واقعا دشوار خواهد بود. هرچه انرژی بیشتری صرف چیزی کنین، حس مالکیت بیشتری نسبت بهش خواهید داشت. ایده‌های تجاری بد، روابط ناسالم، عادت‌های مخرب از هر نوعی وقتی جزئی از هویت شما بشن، رها کردن‌شون سخت خواهد بود. تست ارزان استراتژی‌های جدید از این مشکلات جلوگیری می‌کنه و احتمال دنبال کردن بهترین استراتژی رو، در مقابل استراتژی‌ای که بیشترین هزینه را برایش کردین، افزایش می‌ده.

بازبینی و اصلاح سریع: استراتژی‌ها باید مورد بازبینی و تغییر قرار بگیرن. به سختی میشه یک کارآفرین، خلق کننده‌ی اثر، و یا هنرمند موفقی رو پیدا کرد که دقیقا همون کاری را انجام بده که از ابتدا انجام می‌داد. استارباکس قبل از افتتاح فروشگاه‌های خودش، بیشتر از یک دهه مواد موردنیاز قهوه و دستگاه اسپرسوساز می‌فروخت. 37Signals به عنوان شرکت طراح وب شروع به کار کرد، و بعد به شرکت نرم‌افزاری Basecamp تغییر کرد که امروزه بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار داره. نینتندو قبل ازینکه عاشقان بازی‌های ویدیویی رو در تمام نقاط جهان مجذوب خودش کنه، کارت‌های بازی و جارو برقی تولید می‌کرد.

خیلی از کارآفرین‌ها فکر می‌کنن اگه اولین ایده‌ی تجاری‌شون شکست بخوره، این یعنی برای این‌کار ساخته نشد‌ن. خیلی از هنرمندها فکر می‌کنن اگه اولین اثر اونها مورد تحسین قرار نگیره، پس حتما مهارت‌ لازم برای این کار رو ندارن. خیلی از آدمها فکر می‌کنن اگه دو، سه رابطه‌ی اول اونها بد باشه، پس دیگه هیچوقت عاشق نمی‌شن.

تصور کنین که نیروهای طبیعت به این صورت عمل می‌کردن. چی می‌شد اگه مام طبیعت به خودش فقط یک فرصت آفرینش زندگی می‌داد؟ اونوقت ما صرفا موجوداتی تک‌سلولی باقی می‌موندیم. خوش‌بختانه فرگشت (تکامل) این‌طوری عمل نمی‌کنه. برای میلیون‌ها سال، زندگی خودش رو تنظیم کرده، تکامل پیدا کرده، اصلاح شده، و تکرار شده تا به گستره‌ی وسیع و متنوع موجودات مختلفی که ساکن سیاره‌‌ی ما هستن، رسیده. روند طبیعی هیچ چیزی این نیست که توی تلاش اول به همه چیز دست پیدا کنه.

پس اگه ایده‌ی اصلی‌تون شکست خورد و این احساس بهتون دست داد که مدام در حال بازبینی و تطبیق هستین، به خودتون حق بدین. تغییر استراتژی یه چیز کاملا طبیعیه. این روشیه که جهان در‌واقع به اون طریق عمل می‌کنه.

مرحله‌ ۳: شکست دیدگاه

رالف والدو امرسون در سال ۱۸۰۳ در ماساچوست متولد شد. پدرش کشیش کلیسای توحیدی بود، که در اون زمان شاخه‌ی نسبتا محبوبی از مسیحیت به حساب میومد.

امرسون هم مانند پدرش به هاروارد رفت و به عنوان یک کشیش منصوب شد. اما برخلاف پدرش، او بعد از گذروندن چند سال در بطن کلیسا فهمید که با بسیاری از بخشهای اون موافق نیست. امرسون مشاجرات سختی با رهبران کلیسا داشت، تا اینکه درنهایت یادداشتی نوشت و به اونها اعلام کرد: «این شکل از زنده نگاه داشتن یاد مسیح برای من مناسب نیست. این دلیلی کافی برای من است تا آن را رها کنم

امرسون در ۱۸۳۲ از کلیسا خارج شد و در طول یک سال بعد از اون، در اروپا مسافرت کرد. مسافرت‌ها در تخیل او جرقه‌ای ایجاد کرد و موجب دوستی امرسون با فیلسو‌ف‌ها و نویسندگانی مثل جان استوارت میل، ویلیام وردزورث، و ساموئل تیلور کلریج شد . بعد‌ها نوشته شد که سفر او به پاریس جرقه‌ای در او زد که «لحظه‌ی شهود قوی که او را از معنویات به سمت علم سوق داد» بود.

در بازگشت به ایالات متحده، امرسون باشگاه تعالی رو تاسیس کرد که در اون گروهی از متفکران نیوانگلند آمریکا مانند خودش درباره‌ی فلسفه، فرهنگ، علم و بهبود جامعه‌ی آمریکا صحبت می‌کردن.

مطالبه‌گری عمیق امرسون نسبت به زندگی و ارزش‌هاش، که با کارش به عنوان کشیش شروع شد، در طول سفرهای بین‌المللی‌ش شدت گرفت و با جلسات باشگاه تعالی‌ ادامه یافت و این بهش کمک کرد تا شوق فیلسوف و نویسنده شدن را در خودش کشف کنه. او باقی عمرش رو به دنبال کردن افکار مستقل و نوشتن مقالات و کتاب‌هایی گذروند که امروزه هم ارزشمند هستن.

راه حل شکست دیدگاه

شکست دیدگاه یک مشکل چرایی هست و وقتی اتفاق می‌فته که دیدگاه یا هدف شما برای چیزی که می‌خواین باشین (چرایی شما) با فعالیت‌هایی که به این منظور انجام می‌دین همراستا نیستن.

سه راه اولیه برای حل شکست دیدگاه وجود داره.

  1. جمع‌بندی سرمایه‌های زندگی
  2. تعیین خط قرمز‌ها
  3. عبور از انتقادها

جمع‌بندی سرمایه‌های زندگی: مردم به ندرت زمانی رو به تفکر درباره‌ی دیدگاه و ارزش‌هاشون اختصاص می‌دن. البته هیچ الزامی وجود نداره که شما رو مجبور کنه که حتما دیدگاه شخصی‌تون نسبت به زندگی و کار رو توسعه بدین. بسیاری از مردم ترجیح می‌دن با جریان زندگی حرکت کنن و هرچی براشون پیش میاد رو بپذیرن. در حد نظریه، این موضوع مشکلی نداره. اما در عمل یک مشکلی وجود داره:

اگه هیچوقت در مورد دیدگاه زندگی خودتون تصمیم نگیرین، معمولا می‌فهمین که دارین رویای یک نفر دیگه رو زندگی می‌‌کنین.

مثل خیلی از بچه‌ها، امرسون هم از مدرسه تا شغل آینده، راه پدرش رو دنبال کرد تا اینکه چشم باز کرد و فهمید این چیزی نیست که می‌خواد. قرار دادن دیدگاه یک آدم دیگه به جای دیدگاه خودتونچه اعضای خانواده، دوستان، افراد مشهور، رئیس‌تون و یا کل جامعه باشه معمولا شما رو به رویای شخصی‌تون نمی‌رسونه. هویت شما و عادت‌های شما باید هم‌راستا باشن.

برای همین، باید سرمایه‌های زندگی‌تون رو جمع‌بندی کنین. به چه چیزی می‌خواین دست پیدا کنین؟ چطوری می‌خواین روز‌هاتون رو سپری کنین؟ این وظیفه‌ی شخص دیگه‌ای نیست که دیدگاه زندگی شما رو کشف کنه. این فقط کار خودتونه. توصیه‌ی من اینه که شروع به کشف ارزش‌های اصلی‌تون کنین. بعد، تجربه‌های اخیرتون رو با نوشتن یک بازبینی سالانه یا انجام یک گزارش صورت وضعیت، بررسی کنین.

تعیین خط قرمز‌ها: «خط قرمز» شما چیزیه که به هیچ وجه حاضر به هیچ بحثی درباره‌ی اون نیستین. یک اشتباه متداول اینه که خط قرمز رو استراتژی خودتون قرار بدین، درحالیکه باید دیدگاه شما باشه. وابسته شدن به ایده کار راحتیه. اما اگه می خواین به چیزی دل ببندین، اون چیز دیدگاه‌تون باشد نه ایده‌تون. روی دیدگاه قرص و محکم باشین، اما نه روی نسخه‌ی فعلی ایده‌‌ای که دارین. جف بزوس گفته: «ما روی دیدگاه ثابت قدم، و روی جزئیات منعطف هستیم

نکته‌ی کلیدی، درک این موضوعه که تقریبا همه‌ چیز جزئیاته تاکتیک‌ها، استراتژی ، و حتی مدل کسب و کار شما. اگه خط قرمزتون اینه که یک کارآفرین موفق باشین، راه‌های زیادی برای رسیدن به این دیدگاه وجود داره. اگه خط قرمز آمازون «تبدیل شدن به مشتری‌مدارترین شرکت روی زمین» هست، اونها می‌تونن میلیارد‌ها دلار در Amazon Auctions و Amazon zShops از دست بدن ولی درنهایت به هدف‌شون دست پیدا کنن.

وقتی به دیدگاه خودتون اعتقاد داشته باشین معمولا بعد از یک ناکامی، اون رو از دست نمی‌دین. اشتباهات بسیار کمی وجود دارن که منجر به نابودی کامل یک رویا می‌شن. چیزی که محتمل‌تره اینه که شما در سطح استراتژی شکست خوردین و امیدتون رو از دست دادین. این موضوع انگیزه‌ی شما رو گرفته و باعث شده تسلیم بشین، اما نه به خاطر اینکه باید تسلیم می‌شدین، بلکه چون صرفا اینجوری حس کردین. درواقع احساسات شما سبب شده تا یک شکست خفیف (مرحله‌ی ۱ یا مرحله‌ی ۲) رو تبدیل به شکست نهایی (مرحله‌ی ۳) کنین. بسیاری از خطاهایی که مردم فکر می‌کنن شکست دیدگاه هست در واقع شکست استراتژیه. خیلی از کارآفرین‌ها، خالقان آثار و هنرمندها، روی نسخه‌ی خاصی از ایده‌شون تعصب پیدا می‌کنن و وقتی ایده با شکست مواجه می‌شه، دست از دیدگاهشون هم برمی‌دارن. روی چیزهای اشتباه حس تملک ایجاد نکنین. تقریبا بی‌نهایت راه برای دستیابی به دیدگاه‌تون وجود داره، به شرطی که حاضر باشین روی جزئیات انعطاف به خرج بدین.

عبور از انتقادها: انتقاد می‌تونه به عنوان عاملی برای نشان دادن استراتژی‌ها و تاکتیک‌های شکست خورده باشه، اما با فرض این‌که فردی منطقی با نیت خوب هستین به ندرت می‌تونه نشانه یک دیدگاه شکست خورده باشه. اگه به تبدیل دیدگاهتون به یک خط قرمز در زندگی متعهد باشین و در تلاش اول تسلیم نشین، باید از انتقاد‌ها رد بشین. نباید بابت چیزهایی که دوست دارین از دیگران عذرخواهی کنین، باید یاد بگیرین با کسانی که از هر کار شما انتقاد می‌کنن کنار بیاین.

مرحله‌ چهارم شکست

مرحله‌ی چهارمی از شکست وجود داره که درباره‌ی اون صحبت نکردیم: شکست فرصت‌ها.

این‌ها اشتباهات در چه کسی هستن، و وقتی رخ می‌دن که جامعه در فراهم آوردن فرصت‌های برابر برای همه‌ی مردم موفق نباشه. شکست فرصت‌ها نتیجه‌ی عوامل پیچیده‌ی بسیاری هستن: سن، نژاد، جنسیت، درآمد، تحصیلات، و غیره.

برای مثال، هزاران مرد همسن من توی حلبی‌آبادهای هند یا خیابان‌های بنگلادش زندگی می‌کنن که از من با هوش‌تر و با استعداد‌تر هستن، اما ما زندگی‌های بسیار متفاوتی رو به‌دلیل فرصت‌هایی که در اختیارمون قرار داده شده ، تجربه می‌کنیم.

شکست فرصت‌ها مقاله‌ی جداگانه‌ای رو می‌طلبه و برای کاهش این مشکل، کارهای زیادی به شکل فردی و اجتماعی می‌شه انجام داد. اما من تصمیم گرفتم اینجا روی اون تمرکز نکنم، چون تاثیرگذاری بر شکست‌های اجتماعی کار دشواریه. درحالی‌که دیدگاه شما، استراتژی شما و تاکتیک‌های شما همه چیز‌هایی هستن که خودتون می‌تونین مستقیما کنترل کنین

سخن آخر در مورد شکست

امیدوارم چارچوب سه مرحله‌ی شکست، توی روشن کردن مسائلی که با اونها مواجه هستین، و نحوه‌ی برخوردتون با این مسائل، براتون راه‌گشا باشه. موضوعی که در نگاه اول ممکنه واضح نباشه، چگونگی تاثیرگذاری مراحل مختلف روی همدیگه است.

برای مثال، شکست تاکتیک‌ها می‌تونه گاهی چنان بی‌نظمی‌ای ایجاد کنه که به اشتباه فکر کنین شکست دیدگاه دارین. تصور کنید سم کارپنتر وقتی هفته‌ای ۱۰۰ ساعت کار می‌کرد چه حسی داشت. خیلی ساده می‌تونیم در نظر بگیریم که دیدگاه او (کارآفرین بودن) دلیل شکستش باشه، اما درواقع، فقط تاکتیک‌های ضعیف بود که مشکلات رو به وجود آورده بود.

گاهی اوقات شما برای ایجاد محیطی که در اون استراتژی یا دیدگاه خودتون رو کشف کنید، نیاز به تعدادی تاکتیک دارین. به همین دلیل ما درباره «سه قدم برای اینکه هوشمندانه‌تر کار کنیناولویت‌بندی و مدیریت زمان»، «راهکارهای افزایش بهره‌وری و کارایی» نوشته‌ایم. این عناوین به تنهایی دیدگاهی که دنیا رو متحول کنه به وجود نمیارن. اما می‌تونن توی تقویم‌ شما فضای کافی برای رویاپردازی درباره‌ی دیدگاهی که دنیا رو متحول کنه، ایجاد کنن.

به بیان دیگه، ممکنه مسیر رو اشتباه انتخاب نکرده باشین. اما اونقدر گرد و غبار اطراف‌تون هست که نمی‌تونین راه رو ببینین. تاکتیک‌ها و استراتژی‌های درست رو کشف کنین هوا رو از گرد و غبار پاک کنین و اونوقت می‌بینین که دیدگاهتون خودش رو نمایان می‌کنه.

جهت مشاوره های کارآفرینی  با شماره 09172467247 تماس حاصل فرمایید.

نظرات،پیشنهادات،انتقادات خود را در قسمت پاببن درج کنید.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

ویژگی های مدیران خلاق و کار آفرین:

 


وظایف مدیران خلاق از چند زاویه قابل تامل و بررسی است.وظایف مدیران خلاق
از نظر ایجاد شرایط،رشد و توسعه خلاقیت مورد نظر است که به اختصار مورد
بررسی است.مدیران کارآفرین به دنبال نوآوری و تغییرات جدید هستند.لذا چنانچه
شرایط را تدابیر ایجاد وضع موجود فعالیت ها سزمان و مدیریت سازمان ها است،که
برخی از مهمترین مصادیق آن را اشاره می نماییم.
1.کمک به تغییر و تحول ارزشها و هنجارهای نامناسب و نامساعد در کار و تولیو.زیرا
ایجاد فرصت کار و تلاش نیازمند اصلاح مقررات،نگرش ها،و محدودیتهای دست و
پاگیر که مدیران خلاق از عهده آن بر میآیند ضروری است
2.ریسک پذیری و تحمل ابهام .آنها از شکست خوردن نمیترسند و با قبول یک خطر
به دنبال باز کردن فضای کار و رقابت جدید میروند یعنی قبول ابهامی که پیش بینی
پذیر نیست
3.استفاده درست از خلاقیت خود و دیگران. مدیران خلاق وکارافرین از این ویژگی در
خود و کارکنان به نحو درست و مناسب استفادخ میکنند
4.هماهنگ با شرایط و واقعیت ها مدیران خلاق و کارآفرین باتوجه به سرمایه،منابع
انسانی،تجربه و شواهد علمی ولی هماهنگ با شرایط و واقعیت های کار اقدام
میکنند
5.توجه به اینده و شکار فرصتهای طلایی مدیران خلاق و کارآفرین به اینده توجه
دارند و خود کارکنان را به شکار فرصتهای طلایی ترغیب میکنند آنها در به نتیجه
رساندن فرصتها و طرح های ابتکاری حوصله و تحمل فراوانی دارند و با علاقه به
پیگیری آنها می پردازند
6.تصمیم گیرندگان مستقل مدیران خلاق و کارآفرین خود تصمیم گیرنده هستند و
کمتر تحت تاثیر القایات دیگران اند.انها متکی به نفس و دارای روحیهای کاملا
مستقل هستند به عبارت دیگر اراده قوی از آنان شخصیتی میسازد که میتوانند در
برابر ناملایمات مقاومت کنند.اغاز تصمیمات همراه با ریسک و پذیرش طرح های نو
نیازمند استقلال در اندیشه و عمل است.
7.رشد دهندگی،علاقه مندی و بهرهوری.مدیران خلاق و کارآفرین به شکفا سازی
استعدادهای کارکنان توجه میکنند.مناسب سازی نوع کار با علایق و تخصص
کارکنان فراهم آوردن فرصت برای تلاش و انجام کار مورد علاقه آنها،تشویق آنان به
ارایه طرح های نو و قدردانی بجا و کافی از زحماتشان به افزایش بازده کاری کمک
می کنند.


وظایف مدیران خلاق:

 


مدیران باید بدانند که سازمان آنها مجموعه زنده انسانی است که در تعامل با ابزار
و تجهیزات و مواد میباشد،آنها باید در جهت انطباق و رشد در محیط وبهبود توانایی
یادگیری خود و دیگر عناصر انسانی سازمان تحریک کننده و انتخابگر باشد
واکنشهای انطباقی را در پبیکره سازمان تقویت کنند تا استعداد و توانایی نوآوری را
بهبود دهند.در این صورت مدیران می توانند یادگیری نوآوری را ترویج
دهند.لذا مدیران جهت پرورش افراد خلاق و آموزش آنان،موارد زیر را باید امکان پذیر
سازند:
1.تحمل مخاطره.کارکنان باید تشویق شوند که بدون ترس از پیامدهای ارایه و
اجرای یک برنامه آن را تجربه نموده و اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری به
شمار آورند
2.کاهش کنترل بیرونی.قوانین،مقررات و خطمشی ها و کنترل های مشابه باید به
حداقل کاهش یابد
3.کاهش تقسیم کار:از افراط در تقسیم کار پرهی شود تا محدودنگر گشته و
وسعت دید را افزایش دهد
4.قبول ابهام:در تاکید بر شفاف ساختن،عینی بودنریالمشخص بودن در فرایند
خلاقیت،پرهیز گردد تا محدوده خلاقیت کاهش نیابد
5.تحمل راههای غیر عملی:از جوابهای غیر عملی که ممکن است نابخردانه
باشد،باید تحمل نمود شاید برخی از راه حل ها در مواقعی منجر به خلاقیت شود
6.تحمل تضاد:تنوع آرا باید تشویق شود گرچه هماهنگی و توافق بین افراد و
واحدها همیشه به علکرد موفق منجر نمیشود
7.تمرکز بر نتایج تا ایزارها:هدفها باید واضح باشد و افراد باید تشویق شوند که راه
کارهای متعدد رسیدن آنها را در نظر بگیرندوتمرکز بر نتایج باعث ارایه پیشنهاد و
چندین جواب صحیح برای هر مساله معین می شود
8.ارتباطات همه جانبه:ارتباطات باید به طور افقی،عمودی و مورب جریان پیدا
کند.جریان آزاد ارتباطات باروری نظریات راآسان می کند
9.ایجاد نظام مشارکت جو:وقتی که کارکنان بدانند در صورت ارایه نظر مورد حمایت
و تشوی مدیر قرار میگیرند پیوسته به تفکر و خلاقیت می پردازند اما اگر مدیران به
افکار و نظرات نهایی بی اعتنایی کنند شخصیت انسانی افراد را می شکنند و
ابتکار را می خشکانند
11 .گسترش گروههای کار:در جلسه های گروهی،مسایل از جوانب مختلف مورد
بررسی قرار میگیرند و افراد تلاش می کنند نظرات کارسازتری را ارایه دهند.


ده طریق افزایش خلاقیت در مدیریت:


پروفسور))جان آرش مرهورن((در کتاب مدیریتو رفتار سازمانی ده طریق افزایش
خلاقیت را چنین مطرح می سازد:
1.بیش از یک پاسخ))درست((یا بیش از یک))بهترین((راه را جستجو کنید
2.از منطقی بودن بیش از حد بپرهیزید.بگذارید فکرتان آزادانه سیر کند
3.با قواعد چالش داشته باشید.بپرسید چرا:به وضع موجود راضی نشوید
4.سوال))اگر این طور شود چه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟((را مطرح کنید
5.بگذارید ابهام بخ شکما کمک کند و بگذارید دیگران چیزها را طور دیگری ببینند
6.از خطا کردن نهراسید،بگذارید آزمون و خطا راهی به سوی موفقیت باشد
7.برای تجربه کردن و تفریح وقت بگذاریدوبگذارید آنها راهی برای کشفیات باشد
8.به بیرون از تخصصتان نگاه کنید تا سایر نرات و دیدگاهها را در یابید
9.از عدم همرنگ شدن حمایت کنیدوبگذارید تفاوت ها وجود داشته باشند
11 .به خلاقیت خودتان و دیگران باور داشته باشیدوبگذارید خلاقیت به خود
شکوفایی شما کمک کند.

 

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

هوش هیجانی حلقه گمشده کارآفرینی

 

این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند
کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست. بر همین اساس ۵۲ دلیل برای اثبات
لزوم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که
عبارتند از :

۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است .

۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند .

۳ ) ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است .

۴ ) کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی تعادل ایجاد میکند .

۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد .

۶ ) توان تحمل شکست و ناکامی دارد .

۷ ) کارآفرین خلاق است .

۸ ) از قابلی تهای رهبری برخوردار است .

۹ ) میتواند ابهامات را تحمل کند .

۱0 ) از درک شهودی برخوردار است .

۱۱ ) امیدوار است .

۱۲ ) مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد .

۱۳ ) در کار غرق میشود .

۱۴ ) خود انگیز است .

۱۵ ) خوشبین است .

۱۶ ) لذتها وکامیابیها را برای بدست اوردن لذتها و کامیابیهای بالاتر به تعویق
میاندازد .

۱۷ ) قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند .

۱۸ ) صادق است .

۱۹ ) در کار قاطع است .

۵۱ ) توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد .

۵۱ ) انگیزه پیشرفت در او بالاست .

۵۲ ) بخود عشق میورزد .

۵۳ ) انعطاف پذیری دارد .

۵۴ ) خوداگاه است .

۵۵ ) مسئولیتپذیر است . 


 

● مقدمه

 


هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیده کارآفرینی است )کروس،تراواگلون(.
مک کله لند، فرآیند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر
مینماید به طوری که خلاقیت و نواوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی،
مخاطرهپذیری، ایندهنگری، ارزش افرینی، ارمانگرایی، فرصتگرایی، نیاز به
پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار افرینانه میباشد. در این
زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پله ای برای بالا رفتن، موقعیتی برای
آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعه ای که هنوز
فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود )صمد اقایی، ۱۳۷۷ (. خصوصیاتی
همچون جستجو به دنبال فرصتها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقق ایدهها
در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد
)دانلد اف، ریچارد ام. ترجمه عامل محرابی، ۱۳۸۳ (. در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند
از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش
خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از انها افرادی مولد و کارآمد میسازد؛
افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلط داشته باشند، درگیرشان در
کشمکشهای درونی مانع تمرکز و تفکر روشن در کار میشود )گلمن،ترجمه
) پارسا، ۱۳۸۵ . هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده
است. کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف
) میدرخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند )تراواگلون، ۵۱۱۳ . ● مبانی نظری
بار- اون- هوش هیجانی را مجموعهای از توانایی های غیر شناختی، توانش ها و
مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها،
مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر می گذارد )به نقل ازسیاروچی
) وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ . وی سینگر- هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت
رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در
چگونگی انجام دادن کار برای ارتقای نتایج تعریف می کند )وی سینگر، ۵۱۱۱ / نقل
) از خائف الهی،دوستار، ۱۳۸۵ . ● مولفه های هوش هیجانی بر اساس دیدگاه بار- اون : ۱ ) خود اگاهی هیجانی
۵ ) جرات ورزی
۳ ) عزت نفس
۴ ) خود شکوفایی
۲ ) استقلال
۶ ) همدلی
۷ ) روابط میان فردی
۸ ) مسئولیت پذیری اجتماعی
۹ ) حل مساله
۱۱ ) واقعیت سنجی
۱۱ ) انعطاف پذیری
۱۵ ) تحمل تنش
۱۳ ) کنترل تکانه
۱۴ ) خوش بینی
۱۲ ) نشاط
● دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی
۱ ) کارآفرینی منبع تضاد هیجانی است : برای کارآفرین که فعالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل اغاز میکند، این
تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است )هیسرچ و
پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ (. از آنچه در بالا ذکر شده می توان
دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینی با تضادها ی هیجانی فراوانی روبرو می
شود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و اضطراب.پس چنانچه از
لحاظ خوداگاهی هیجانی قوی نباشد نمیتواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را
شناسایی نماید و در نتیجه احتمال موفقیت او بسیار کم می شود. از سوی دیگر
فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و
تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع
اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش
می دهد . ۵ ) کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد : الف( حمایتهای معنوی و روحی
برای هر کارآفرین لازم است تا پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان
داشته باشد. اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسران شان قوی ترین پشتیبان
آنها بوده و امکان صرف زمان بیشتربر فعالیت های کارآفرینانه جدیدشان فراهم
آوردهاند. دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلیدی دارند ) هیسرچ و
) پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، ۱۳۸۳ . ب( حمایتهای تخصصی
کارآفرین در آغاز فعالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویق های روحی به
راهنمایی و مشورت نیز نیاز دارد. ممکن است یک استاد، همکاری در یک موسسه
تجاری یابرخی ازاشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعا شبکه
پشتیبانی تخصصی را تشکیل می دهند. )هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و
) تقی یاری، ۱۳۸۳ . ج( حمایت شبکه غیر رسمی
شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که می توان نظر
دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستلزم درک وهمدلی
بالایی است.چنانچه فردی از عواطف خود اگاه نباشد چه بسا عواطفش خود تبدیل
به مانع بزرگی برای دستیابی به اهداف شوند.) رابرت کلی و ژانت کاپلان( برای
شناخت عامل متمایزکننده افراد مولد وکسانی که فقط درسطح متوسط کار
میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از ۱۱ تا ۱۲ درصد مهندسانی را که مانند
ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند. پس از انجام مصاحبههای دقیق و
» ستارگان « مفصل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که
از ان طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد. یکی از مهمترین تفاوتها توانایی
ایجاد رابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود. کارهای افراد برجسته
به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراری ارتباط صحیح با
افرادی میکنند که ممکن است بتوانند در شرایط سخت به عنوان بخشی از یک
گروه غیر رسمی که سریعا در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران
از انها استفاده کنند. وجود شبکههای غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره
تشکیلات « ضروری است. تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد
رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند. اما در
هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظره اغلب تشکیلات غیررسمی به کار میآیند.
شبکه پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار
میکنند شکل گرفته و شگفتاور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت
مستحکم میگردد. شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشند
درازای اینکه تمام اقدامات لازم را انجام دهند به صورت میانبر و ضربدری به نتیجهی
مورد نظر خود دست پیدا میکنند. ستارگان یک تشکیلات معمولا کسانی هستند
که با تمام شبکهها اعم از ارتباطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای
) مستحکمی دارند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۳ ) یکی از ویژگی های کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است
بروک هاوس پس ازانجام تحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می کند: ))
احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی )ایده یا طرح( که
شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را
تعیین می نماید.(( ) احمد پور، ۱۳۸۱ (. برای شروع هر نوع فعالیت اقتصادی شاید
درصدی ریسک پذیری لازم باشد. اما در فعالیت کارآفرینانه، خصوصا از لحاظ
اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است. به عبارت دیگرمیتوان گفت
یک کارآفرین از ابرو و اعتبار خویش مایه می گذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش
مهمی در کامیابی بازرگانی دارد. ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به
شمار میرود. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند اما توانایی
پیشبینی پیآمدهایی که تصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید. دانشمندان به این
نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد )ویا فعالیت
اقتصادی را شروع کرد( اما تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام
آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۴ ) ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی
عموما کارآفرینان افرادی هستند که می خواهند کار را به شیوه خودشان انجام
دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض
بخش و تقی یاری، ۱۳۸۳ (.کانجر و لپتیرمن ) ۱۹۸۴ ( معتقدند افراد خلاق به استقلال
و عدم همنوایی با دیگران تمایل داشته و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و
.) یا اعتقادات خود دریافت می کنند تمایل دارند از ان سرپیچی نمایند )اقایی، ۱۳۷۷
از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتی ممکن است در مواردی این
امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضاد عاطفی
گردد. کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل
به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند . ۲ ) انگیزه های کارآفرینانه عموما ماهیت عاطفی دارند
از جمله این انگیزه ها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی،
توفیق، فرصت پیشرفت و غیره )هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش
وتقییاری، ۱۳۸۳ (.انگیزه هاییکه یک فرد را وادار به فعالیت کارآفرینانه می
نمایداغلب هیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده
باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر
است در حالی که احتمال موفقیت فردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود . ۶ ) تحمل شکست و ناکامی
یکی از مهمترین عواملی که افراد را از دستیابی به آن چه که به راستی برایشان
مهم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتی خود شکست
)اسمیت،ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ (.تنها کسانی به موفقیتهای بزرگ دست مییابند
که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند. )جان کندی به نقل از کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل ان، سر پا
ایستادن و ادامه فعالیت جهت رسیدن به موفقیت و لو با سبک و شیوهای دیگر از
ویژگی های افراد کار افرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی می کنید با
تاریخچه ای از شکستها و ناکامی ها روبرو میشوید اما کارآفرین هیچگاه نا امید
نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی می داند پس خیلی راحت با
آن کنار می اید. به عقیده وینستون چرچیل: موفقیت یعنی از شکستی به
شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود. )به نقل از
موقعیتی « کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز
و » ابهامی که در هدف وجود دارد « ،» تصویر ناقصی از واقعیت « ،» برای آموختن
) ندارد )اعرابی، ۱۳۸۱ » واقعهای که هنوز فواید ان تبدیل به سود نشده « . ۷ ) خلاقیت
درونمایه کارآفرینی خلاقیت است. خلاقیت خود بنیانی انگیزشی دارد و به همین
دلیل حفظ خلاقیت درگرو حفظ انگیزه افراد است. خلاقیت مبتنی بر اراده ادمی
است. درحقیقت خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است .
قسمت اعظم دانش خلاق و شهودی هر فرد بر مبنای هوش هیجانی
است.عواطف باعث خلاقیت، مشارکت، ابتکار عمل و دگرگونی میشوند.این
واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعلهور میسازد، ما را با خود صادق
میگرداند، روابط اطمینانبخش برقرار میکند، تصمیمات مهم را مشخص میکند،
قطبنمای درونی برای زندگی و کار فراهم میاورد و ما را به پیشآمدهای غیر
مترقبه و راهحلهای موفقیتامیز رهنمون میشود.عشق نیازی مبرم، حیاتی و
همگانی است که تبلور ان شکوفایی و خلاقیت میافریند و کمبود آن انسان را به
) فساد و تباهی می کشاند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۸ ) فعالیت رهبری : رهبری یک از ویژگی های کارآفرینی است. یکی از ویژگیهای مهم رهبران موفق
برخورداری ازهوش هیجانی بالاست. این قابلیتها و صلاحیت ها برای عملکرد در
بیشتر مشاغل حیاتی و ضروی هستند. مطالعات انجام شده در هزاران سازمان
نشان میدهد حدود دو سوم از صلاحیتها و قابلیت هایی که با عملکرد عالی و
مناسب همراه هستندمشخصات اجتماعی و هیجانی از قبیل خود کنترلی، انعطاف
پذیری، پایداری، همدلی و توانایی سازش و به سر بردن با دیگران را در بر
میگیرند)بویاتزسر ۱۹۸۵ ،لوسچ سر کویک ۱۹۹۱ ،مک لاندا ۱۹۹۹ ، زیر ۱۹۹۶،۱۹۹۴
اسپندر ۱۹۹۳ (. همچنیندر موقعیت های رهبری تقریبا ۹۱۹ از کفایت ها و قابلیت
های ضروری برای موفقیت ماهیتی هیجانی و اجتماعی دارند )گلمن، ۱۹۹۸ به نقل
از اسدی(.مسینجر یاداور میشود: کسی که دیگران را رهبری میکند ابتدا باید
خوداگاهی کاملی داشته باشد . خودمدیریتی در مرحله اول به خوداگاهی وابسته
است )وتن وکمررون ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. هوارد گاردنر میگوید: رهبران انهایی
هستند که با حرف یا عمل خود به وضوح بر رفتارها، افکار و احساسات تعداد
.) مشخصی از پیروان خود تاثیر میگذارند. )به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
مدیرانی که از هوش هیجانی برخوردارند رهبران موثری هستند. رهبر موثر کسی
است که کارها را با حداکثر کیفیت و کمیت، عملکرد عالی، با کسب رضایت و تعهد
کارکنان انجام می دهد. رهبران خود کنترلی را به سازمان القاء می کنند
) مشخصهای که ریشه در هوش هیجانی انان دارد )خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۵ . ۹ ) تحمل ابهام
سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان،ص ۴۲ (. قدرت تحمل ابهام عبارت است
از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانشی
ناقص درباره محیط و تمایل به اغاز فعالیتی )یا ارائه طرح یا اندیشهای( مستقل بی
انکه شخص بداند آیا موفق خواهد شد یا خیر )جزای ۱۹۹۳ به نقل از
احمدپور، ۱۳۸۱ (. در دهه ۱۹۸۱ انجمن مدیریت امریکا با انتشار نتایج یک مطالعه
نتیجه گرفت که مدیران بسیار موفق ابهامات و ناشناختهها را بهتر از سایر مدیران
تحمل میکنند. کسانی که تحمل ابهامشان زیاد است معمولا درک پیچیدهای
دارند. انان به اطلاعات بیشتر توجه کرده، اشارات را تعبیر و تفسیر مینمایند و در
سبک شناختیشان ادراکی خواهد بود. بررسی ها حاکی از ان است که افرادیبا
پیچیدگی شناختی و تحمل بالای ابهامات اطلاعات را بهتر منتقل میکرده ونسبت
به ویژگیهای درونی دیگران )بخصوص در حین ارزیابی عملکرد در محیط کار(
حساس هستند، همچنین در مواجهه با شرایط ابهام رفتاری انعطافی و تطابقی
دارند. مدیرانی که تحمل ابهام زیادی دارند به احتمال قوی در اقدامات خود نوعی
کارآفرینی و خلاقیت داشته،در محیطهایپیچیده اطلاعات کمی را برمیگزینند و
معمولا حرفههای تخصصی را که شامل وظایفی متنوع میشوند، اختیار میکنند.
به علاوه افراد با پیچیدگی شناختی و تحمل ابهام زیاد در محیط های مملو از
اطلاعات، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند )وتن و کمرون،
ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. تحمل ابهام خود از سه متغیر جزیی تشکیل میشود که از
ملاک های ازمون بادنر بودهاند. نوپذیری اولین ملاک است که به میزان تحمل انسان
در برابر اطلاعات یا شرایط جدید مربوط میشود. دومین مورد پیچیدگی است که
نشانگر میزان تحمل اطلاعات متعدد، متمایز و نامربوط است. سومین ویژگی پاسخ
ناپذیری یا لاینحل بودن است که به میزان تحمل در برابر مسائل مشکل،
راهکارهای پنهان، عدم دسترسی به اطلاعات و عدم ارتباط اجزای مساله با یکدیگر
مربوط است )وتن و کمرون،ترجمه بابایی، ۱۳۷۹ (. بین ایده تا نتیجه نردبانی به نام
ابهام قرار داردکه جنس آن از عواطف و هیجان است.گاهی این نردبان انقدر کوتاه
است که صاحب ایده از به نتیجه رسیدن محروم می ماند. به عنوان نمونه
فرانسیس کریک و جیمز واتسون بعضی قسمتهای ناقص مطالعه ساختار مولکول
دیانای را در اثر منتشر شده لینس پولینگ یافتند که او خود نتوانست به خاطر
کشفش شهرتی کسب کند زیرا نمیتوانست ناهمخوانی و تضاد را به اندازهکافی
تحمل کرده و برای ساختار شکلی مارپیچ در نظر گرفت که کاملا مشابه شکل
واقعی آن نبود. بسیاری از ما نیز عقیدهای خلاق را ابراز میداریم ولی وقتی
مسائل واقعی ساده نیستند تحمل خود را از دست میدهیم و ممکن است پیش
از موقع بهترین راهحل ممکن یا کمک را پذیرفته یا تحت فشار روسا، شرکاء یا
مشتریان خود برای اتمام کار قرار گیریم و از رسیدن به نتیجه مطلوب بازبمانیم
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. قدرتِ تحمل ابهام خود حاصل ویژگیهایی نظیر اعتماد
به خود،قدرت پیش بینی، امیدواری و برخورد فعال با پدیدهها میباشد که در نهایت
فرد به امید دست یافتن به نتایج دلخواه موقعیت مبهم را تحمل میکند . ۱۱ ) شهود
یکی از ویژگیهای افراد خلاق وکارآفرین توانایی شهودی است. شهود در فلسفه
عبارتست از: شکلی از شناخت و دانش که مستقل از تجربه و دلیل است. توانایی
شهود از ویژگی های ذاتی ذهن است )دیکشنری اینکارتا ۵۱۱۱ (. شهود یک نوع
قدرت پیش بینی غیر استدلالی است و ریشه در ناخودآگاه دارد. اگرفرد از
خودآگاهی مناسبی برخوردار باشد پذیرش شهود خیلی بیشتر خواهدبود. اما اگر
رسد. برای رسیدن به زندگی ¬ خوداگاهی فرد ضعیف باشد شهود به حداقل می
خلاق به این باور و احساس غریزی اطمینان از خود احتیاج دارید تا بتوانید از منابع
موجود حداکثر استفاده را ببرید. از نظر سورکین - یکی از بزرگترین روانشناسان و
فلسفهدانان-حقیقت سه نوع است: حسی، عقلانی و شهودی. اصیلترین و
عمیقترین انها حقیقت شهودی است که بسیاری از افراد پیشتاز در تجارت ان را
استعداد نهفته یا قدرت تشخیص مینامند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.به عقیده
سورکین این همان منبع اصلی دانش فردی است. توانایی تصمیمگیری برپایه شم
و بصیرت ارزشمندترین دارایی کارآفرینانه و حاصل سالها تجربه برای اتخاذ
تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما
بیشتر تغییر کند ضرورت قضاوت و تصمیمگیری براساس شم و بصیرت بیشتر
احساس میشود.در این مسیراشتباهاتی پیش میآید اما باید سریعا انهارا
تشخیص داد و دست به اصلاح زد. شهود ارتباط نزدیکی با شعور عاطفی دارد و
میتواند برای موفقیت فردی و شغلی ارزش بسزایی داشته باشد)کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (. شوشانا زابوف استاد دانشکده هاروارد میگوید: سازمانهایی که
به شهود اعتماد نمیکنند در اشتباه هستند. شهود احساسی مافوق حواس
جسمانی است. شهود با شعور عاطفی رابطهای نزدیک دارد و ابعاد شهود عاطفی
را نیز در برمیگیرد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. اغلب مدیر عاملان شرکتهای
موفق قادر بودند با استفاده از شهود آینده را بیش از انچه انتظار میرفت پیشبینی
کنندامآمدیر عاملان شرکتهایی که دچار کمبود بودجه بودند پایینتر از حد میانگین
امتیاز اوردند. در مطالعات اخیردیده شد که از نود و سه برنده جایزه نوبل هفتادو دو
نفر پس از شانزده سال به این نتیجه رسیدند که شهود در کشفیات علمی و خلاق
نقش مهمی دارد. این مطالعه نشان میدهدکه بیشتر شرکتهای ممتاز به وجود
شهود و انواع شعور عاطفی پیبردهاند. توجه به احساسات غریزی به ویژه هنگام
) تصمیمگیریهای مهم میتواند ارزشمند باشد )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۱ ) امیدوار بودن
یکی از ویژگیهای کارآفرینان امیدواری است. آشنایی در دریافت افرادی که امید
زیادی دارند ویژگیهای معین مشترکی دارند که از ان میان میتوان به موارد زیر
اشاره کرد: توانایی برانگیختن خود، احساس کاردانی کافی برای یافتن راههای
دستیابی به هدف، قوت قلب دادن به خود زمانی که در تنگنا قرار میگیرند،
برخورداری از انعطاف پذیری لازم برای یافتن راههای مختلف جهت دستیابی به
اهداف خود یا در صورت عدم موفقیت، توانایی جابجایی این اهداف با اهداف دیگر و
دارا بودن این منطق که هر تکلیف دشوار را به بخش های کوچکتر قابل انجام
تقسیم کنند. از دیدگاه هوش هیجانی امیدوار بودن به این معناست که فرد در
مواجهه بااضطراب فشاراور - نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با
چالشها یا موانع دشوار-تسلیم نخواهد شد. در واقع افراد امیدوار در تعقیب اهداف
خود در طول زندگیشان کمتر دچار حالت افسردگی شده، در کل اضطراب کمتری
) دارند و درماندگیهای عاطفی در آنها کمتر است )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵
۱۵ ) خوش بینی
یکی دیگراز ویژگیهای کارآفرینان خوش بینی است.خوشبینی به معنای امید و
اطمینان قوی و پایدار داشتن به این است که در کار و زندگی همه چیز علیرغم
شکستها، زیانها، سختیها و ناکامیها به خوبی پیش خواهد رفت )کوپر،ترجمه
عزیزی، ۱۳۷۷ (.از دیدگاه هوش هیجانی خوش بینی نگرشی است که افراد را در
رویارویی با رویدادهای دشوار در مقابل افتادن در گرداب بیتفاوتی، ناامیدی و
افسردگی مقاوم میسازد. خوشبینی همانند امید که خویشاوند نزدیک ان است
زندگی ما را پربار میسازد. سلیگمن خوشبینی را در شیوهای میداند که افراد
موفقیتها و شکستهای خود را برای خودشان تعریف میکنند. افرادی که
خوشبین هستند شکست را چیزی میبینند که میتوانند ان را تغییر داده ودر
نوبت بعدی به موفقیت مبدل سازند در حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود
را سرزنش کرده،آن را به خصیصهای دیرپا در وجود خود نسبت میدهند که قادر به
تغییر ان نیستند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. یکی از بارزترین جلوههای تاثیر
خوشبینی در برانگیختن افراد در تحقیقی نمایان میشود که سلیگمن
درموردبازاریابهای همکار با شرکت بیمه موتلایف انجام داد. سلیگمن دریافت
بازاریابهای تازهکاری که به طور ذاتی خوشبین بودند در دو سال اول اشتغال به
این کار ۳۷۹ بیشتر از افراد بدبین افراد را بیمه کردند.همچنین در خلال نخستین
سال رها کردن کار در میان افراد بدبین دو برابر خوشبینها بود )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. درچندین مطالعه که افراد شاد در مقایسه با افراد غمگین و یا افراد
نه شاد و نه غمگین بررسی شدند، دیده شد که این افراد دارای اهدافی بلند
پروازانه و عالی میباشند، انتظار موفقیت بیشتری دارند و بیشتر برنامهها و
راهبردهایی را مورد استفاده قرار میدهند که حکایت از خوشبینی، خلاقیت و
انسجام شخصیتی بیشتر انان نسبت به دیگران دارد. جالبتر اینکه یافتهها نشان
میدهد برخورداری از خلق مثبت واقعا به افراد کمک میکند تا بهتر عمل نمایند،
موفقیت بیشتری کسب نمایند و نتایج درخشانتری بدست اورند )سیاروچی
وهمکاران ترجمه نوری ونصیری، ۱۳۸۳ (. پس میتوان گفت در پرتو همین خوش
بینی است که کارآفرین غیر ممکن را ممکن می سازد . ۱۳ ) غرقه شدن در کار
یکی دیگر از ویژگیهای کار افرینان غرق شدن در کار است. غرق شدن در کار
بهترین حالت از هوش هیجانی است. شاید غرق شدن بیانگر حد نهایی استفاده از
هیجانها برای ارایه عملکرد یا فراگیری مطلبی باشد. در حالت غرق شدن
هیجانها نه فقط وجود داشتهو کانالیزه شدهاند، بلکه با عملی که فرد در حال
انجام ان است همراه میشوند، به ان نیرو میبخشند و نقشی مثبتدر ان خواهند
داشت. گرفتار شدن در چنگال ملال حاصل از افسردگی یا بیقراری حاصل از
اضطراب، از بروز حس غرق شدن جلوگیری میکند. قرارگرفتن در حالت غرقشدن
در کار احساس برجستهای به فرد میدهد. نشانه غرقه شدن بروز احساس لذتی
خودجوش و حتی میتوان گفت نوعی از خود بیخود شدن است )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. حالت غرق شدن فقط زمانی ظاهر میشود که فرد در اوج توانایی
خود باشد، یعنی در وضعیتی که بر مهارتهایش بخوبی تسلط داشته و مدارهای
عصبی مغز او در کارآمدترین وضعیت خود باشند )گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. زمانی
که مغز از نظر کارآمدی در اوج قرار دارد مانند مواقع غرق شدن، ارتباطی دقیق میان
مناطق فعال و مقتضیات کار در دست انجام دیده میشود. در این حالت حتی کار
دشوار میتواند به جای انکه خسته کننده به نظر برسد روحیه دهنده یا نیروبخشتر
باشد. پیشرفتهای خلاق به غرق شدن همه جانبه در یک فکر بستگی
دارند.غرقه شدن در کار پیشنیاز تسلط بر صنعت، حرفه یا هنر میباشد
)گلمن،ترجمه پارسا، ۱۳۸۵ (. سیزنتمالی این حالت را صراحت مینآمد. صراحت
عبارت است از این که شخص به طور کامل مجذوب تجربیات خلاق و لذتبخش
شده و به هیچ چیز دیگری اهمیت ندهد )به نقل از فراهانی( . ۱۴ ) خود انگیزی
یک کارآفرین باید از توانایی خود انگیزی بالایی برخوردار باشد. زیرا کارآفرین در
مسیری قدم میگذارد که مشوق های بیرونی بسیار اندکیخواهد داشتلذا انگیزهای
که بتواند عوامل تاثیر گذار را در کنار هم قرار داده و برایند حاصل را بهسوی هدف
متمرکز نماید باید از درون خود کارآفرین بجوشد.تلاش، استعداد و هدف شما هر چه
باشد بدون داشتن انگیزه درونی قوی در به کارگیری انها )بدون تعهد عاطفی(
احتمالا پیشرفت چندانی نخواهید داشت. هگل فیلسوف المانی مینویسد: هیچ
کار بزرگی در دنیا بدون علاقه انجام نگرفته است. بیشتر مدیران و رهبران دریافتهاند
که انگیزه ضروریتر از دانش یا مهارتهای فنی است. گذشته از همه این مغز
.) نیست که ما را به حرکت وامیدارد بلکه قلب است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷
توانایی جهت دادن احساسات به سوی پایانی پرثمر،استعدادی برتر است.این
عمل خواه کنترل تکانه و به تاخیر انداختن کامرواسازیباشد و خواه تنظیم حالات
روحی خود به گونهای که به جای محدود کردن حیطهی فکر راهگشای ان باشد،
برانگیختن خود جهت پایداری و تلاش، تلاش مجدد در رویارویی با موانع یا پیدا کردن
راههایی برای غرقه شدن در کار و به این ترتیب کارآمدتر عمل کردن ان را شامل
شود، از نیروی هیجانها در هدایت تلاشی کارساز حکایت میکند )گلمن،ترجمه
پارسا، ۱۳۸۵ (. تنها کافی است خودم باشم ان وقت این حالت بسیار
) هیجانانگیزخواهد بود)اسمیت؛ترجمه هدایت، ۱۳۸۵ . ۱۲ - تغییر وضعیت موجود
ژان پل سارترفیلسوف فرانسوی مینویسد: عواطف، منبع تغییرات سحرانگیز در
دنیا هستند )نقل ازکوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. یکی از ویژگیهای کارآفرینان
تمایل به تغییر در وضعیت موجود است. پذیرفتن تغییر مستلزم شعور عاطفی است
نه خردگرایی فنی که راهنمای اولیه است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. تغییر
کلمهای است که معمولا مورد استقبال زیادی قرار میگیرد اما کمتر کسی هست
که در عمل، مقابل تغییر مقاومت نکند. زیرا فرد با موقعیت فعلی در یک نوع
هارمونی و هماهنگی به سر میبرد و لذا ما میبینیم افراد زیادی از شغل و
موقعیت فعلی خود ناراضی هستند اما حاضر به تغییر ان نیستند. موانع تغییر بیشتر
از جنس عواطف و هیجانها میباشند. از سوی دیگر نیروی لازم برای تغییر باز از
جنس عواطف است. به عبارت دیگر مانع و یا سایق تغییر،عواطف و هیجانهای فرد
است. لذا کسی که خواهان واقعی تغییر است ابتدا باید از خوداگاهی هیجانی
بالایی برخوردار باشد تا بتواند این تضاد را برطرف نمودهو در مسیر تغییر گام
بگذارد . ۱۶ ) توانایی به تعویق انداختن لذتها وکامیابی ها برای بدست اوردن لذتها
وکامیابیهای بالاتر
کارآفرینان افرادی هستند که توانایی قابل توجهای در زمینه به تعویق انداختن لذتها
وکامیابیها انی و زود گذر دارند. به عبارت دیگر این افراد جهت به دست اوردن
نتایج مطلوبتر از نتایج کوتاه و انی صرفه نظر مینمایند. کوپر این توانایی را یکی از
جلوههای هوش هیجانی میداند. به نظر میرسد توانایی ظهور هر از چندگاه
کامیابیها، نشانهای ازنمایش استعدادها و نوعی مهارت اساسی در انسانهاست
که به طورخلاصه به ان هوش احساسی یا استعداد عاطفی میگوییم
) )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۷ ) ایجاد وحدت اضداد
کارآفرینان افرادی هستند که میتوانند ویژگی های متضادی را در درون خود تجربه
نمایند. مثلا میتوانند درعین استقلال وابسته، در محیط کار درعین جدی بودن
شوخ طبع، و در عین ریسک پذیری محتاط و محافظه کار باشند. یکی از ویژگیهای
کارآفرینان تفکر خلاق است. تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد
)خصوصیتی کاملا زنانه(، وابستگی به غیر و اتکای به خود )خصلتی کاملا مردانه(
است )بهمنی، ۱۳۸۴ (. کارآفرینی یعنی مشاهده فرصتها در شرایطی که دیگران
تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه میشوند؛ همچنین دستیابی
وکنترل منابع برای دنبال نمودن این فرصتها )احمدپور، ۱۳۸۱ (. مفهوم وحدت اضداد
را میتوان در تحقیقات مک کنیون و باراون و همکارانش در انستیتیوی ارزیابی و
تحقیقات شخصیت واقع در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی دید. انان دریافتند افراد مورد
بررسی فوق العاده بودهاند.انان همزمان ویژگیهای مردانو زنان را داشته،استقلال
و وابستگی را درکنارهم دارا بوده، خودکاری بیشتری داشته ونسبت به این
ویژگیهای متضاد پذیراتر و بارزتر هستند. این واقعیت در مطالعات متعددی درباره
افراد خلاق روشن شده است.تحقیقات بارون و مک کنیون نشان داده است افراد
بسیار خلاق ازهمتایان کمتر خلاق خود مذکرتر و هم مونثتر بوده و در تفکر خود
مستقل ترند ولی در عین حال از پیشنهادها و اطلاعات ارائه شده توسط دیگران با
اغوش بازتری استقبال میکنند. انان وفق پذیرتر و در عین حال خود رای ترند.
بیشتر اهل تفریح و نیز جدی تر و سخت کوش ترند. شوخ طبع تر و در عین حال
عبوسترهستند )تورنس ۱۹۷۹ ، نقل از اقایی، ۱۳۷۷ (. اگر فرد از خوداگاهی مناسبی
برخوردار نباشد در موقعیتهایی که چنین تجارب متضادی را تجربه میکند دچار
اضطراب و نگرانی میشوددر حالیکه خود نیز از علت ان بیخبر است، لذا به طور
ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری میکند و به این شیوه با خود کنار میآید.
اما افرادی که از خوداگاهی مناسبی بر خوردارند میدانند که چه تجاربی را تجربه
مینمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت قادر به تجربه تجارب متفاوت
ومتضادی خواهند بود. یکی از نتایج اصلی معجزه عاطفی گردهم آوردن شهود و
استعدادهای مجزا، اهداف و قابلیتها، مردم و امکانات در کل است )کوپر،ترجمه
) عزیزی، ۱۳۷۷ . ۱۸ ) یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینی صداقت است
اکثر کارآفرینان یکی از عوامل مهم در پیشرفتشان را صداقت ذکر میکنند. صداقت
یعنی: توجه به ندای قلب. صادق بودن ازنظر عاطفی مستلزم اطاعت از احساسات
قوی حقیقت درون است که قسمت عمدهای از این احساسات از اعماق شعور
عاطفی سرچشمه میگیرد و شبکه ارتباطی ان با ضمیر ناخودآگاه و وجداندر ارتباط
است و انگاه بر ضمیر باطن منعکس شده و متناسب با ان عمل میکند
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. کالین مارشال مدیر عامل شرکت هواپیمایی بریتیش
ایرویز،یکی از بزرگترین شرکتهای تک شعبهای در دنیا با نه میلیون دلار
فروش،عقیده دارد که صراحت و صداقت عاطفی از عناصر حیاتی بوجود آورنده
بهترین عملکرد در سازمانش هستند )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. صادق بودن از
نظر عاطفی به معنای قدرتمند بودن،واقعیتر بودن و به خود توجه کردن است که
پیش نیاز توجه و احترام به دیگران است )کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (.صداقت به طور
طبیعی از هدف، وجدان و تعهد عاطفی نشات گرفته و این آخرین ویژگی ژرفای
عاطفی و نقطه اوج شخصیت و لازمه عزت نفس و اعتبار در زندگی و کار است
)کوپر،ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. شواهد نشان میدهد که تنها با داشتن صداقت زیاد
و استعدادهایی بسیار خلاق است که انسانهایی قدرتمند برای رسیدن به اوج
) کمال خواهیم بود )کوپر، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ .
۱۹ ) قاطعیت در کار
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین قاطعیت در کار است؛ یعنی در پیگیری کار تا
حصول نتیجه نهایی از کار دست نمیکشند. هایم و جینبر قاطعیت در کار را
مستلزم داشتن پنج مهارت اساسی میدانند . ۱ ) جهتیابی جدی . ۵ ) توانایی انجام کار . ۳ ) کنترل اضطرابها و ترسها . ۴ ) روابط انسانی خوب در کار . ۲ ) هنر مذاکره و گفتگو )هایم و جین بر،چینی ۱۳۷۲ (. از پنج مهارت ذکر شده چهار
مورد ان از مولفههای هوش هیجانی میباشند . ۵۱ ) تفویض اختیار و مسئولیت
یکی از ویژگیهای کارآفرین رشدگرا آن است که اجازه میدهد دیگران سهمی در
قدرت او داشته باشند. تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران مستلزم ریسکپذیری
است )جی مردیث، ای.نک، ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. هرچه بتوانید اختیار
بیشتری را با موفقیت واگذار کنید وقت بیشتری خواهید داشتتا به فعالیتهای
بیشتری بپردازید که تاثیر بیشتری بر موفقیت اینده سازمانتان دارد. )جی
مردیث،ای.نک،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. تفویض اختیار و مسئولیت مستلزم
اعتماد به خود و خوش بینی است. کسی که از خوش بینی لازم برخوردار نباشد
نمیتواند به دیگران اعتماد کند و به انها اختیار بدهد . ۵۱ ) انگیزه پیشرفت
کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی لازم را
داشته باشد )جی مردیث،ای.نک ،ای نلسون،ترجمه نبی ئیان(. انگیزه پیشرفت
یکی از مولفههای هوش هیجانی از دیدگاه گلمن میباشد. همه تمایل به
پیشرفت را دارند. اما تنها برخی میتوانند این تمایل را به انگیزه قوی تبدیل نمایند.
این انگیزه در واقع برایند نیروهای درونی فرد میباشد. به زبان دیگر انگیزه پیشرفت
در واقع همان تمایل به خود شکوفایی است . به نظرمک کلهلند نیاز پیشرفت
سایقی است که میتواند رفتار را تقریبا در تمام موقعیتها نیرومند ساخته و
هدایت کند )کوستنر و مک کلهلند/نقل از شولتز ۱۹۹۸ (.مک کلهلند براساس
تحقیقاتی که انجام داده است پیشبینی کرد که افرادی که نیاز زیادی به پیشرفت
در مشاغل و فعالیتهای روزمرهشان دارند جویای موقعیتهایی هستند که امکان
ارضای این نیاز را به انها بدهد. انها معیارهایی را برای پیشرفت خودشان تعیین
میکنند و به طور جدی برای برآوردن آن میکوشند . ۵۵ ) مسئولیت پذیری
از ویژگی های بارز کارآفرین مسئولیت پذیری است.حس پایبندی به مسئولیت از
قلب شما نشات میگیرد. نمیتوان ان را از خارج به دست اورد . اصولا پایبندی به
تعهد ندای وجدان است که میتوان ان را درونیترین صدای شهود دانست )کوپر،
ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷ (. مسئولیتپذیری در پرتو خودآگاهی عاطفی امکانپذیر است.
مسئولیتپذیری مستلزم توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. شرایطی که
اگر فرد از لحاظ عاطفی به پختگی لازم دست پیدا نکرده باشد، توان تصمیمگیری را
ندارد و درمانده میشود . ۵۳ ) انعطاف پذیری
یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان انعطافپذیری آنها است.یک فرد انعطافپذیر،
دارای سه خصلت اساسی است که او را نسبت به یک فرد متعصب متمایز
میسازد : ۱ ) استفاده از عقل و منطق در برخورد با مسایل
۵ ) تحقیق و بررسی درباره مسایل
۳ ) حفظ اعتدال عاطفی و عقلی
انعطافپذیری مستلزم ان است که انسان هم از لحاظ عاطفی و هم از نظر عقلی
بر خود مسلط بوده و اعتماد به نفس داشته باشد. در واقع فرد انعطافپذیر از چنین
تفکری برخوردار است: من در مقابل سختی ها و گرفتاریها میتوانم بردبار بوده،
یا در صورت لزوم جهت کارم را تغییر داده و ان را یا اصلاح نمایم زیرا در متعادل بودن
). خود شکی ندارم )گراسمن، ترجمه چمن زار، ۱۳۷۸
۵۴ ) خوداگاهی
زمانی که فرد نسبت به هویت خوداگاه باشد و تصویری از ان چه در زندگی
میخواهد به آن برسد داشته باشد، مبانی لازم برای رفتن به دنبال رویاها را برای
زندگی بهترخودفراهم کرده است )استرمن گراهام به نقل از اسمیت،ترجمه
هدایت، ۱۳۸۵ (. کارآفرینان ازجمله افرادی هستند که به دنبال تحقق رویاهای خود
هستند. اگرفرد از احساساتی که تجربه میکنداگاه باشد در واقع کلید کنترل و
هدایت خویشتن را در دست دارد.خود آگاهی در خود کنترلی نقشی محوری و
اساسی ایفا میکند )جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹ .به نقل از خائف الهی ودوستار،
)۱۳۸۵ . ۵۲ ) عشق به خویشتن
یکی از ویژگیهای افراد کارآفرین توانایی دوست داشتن خویشتن است. دوست
داشتن خود کار آسانی نیست زیرا در این صورت باید همه ابعاد وجودی خود از
جمله بعد منفی را که پست و از نظر اجتماعی ناپسند است را دوست بداریم. این
توانایی پایه خوداگاهی محور هوش عاطفی است زیرا وقتی با بعد منفی سرشت
خود مواجه میشویم به خود اختیار میدهیم : - در بعد درخشان طیف عاطفی به رشد بیشتری برسیم )شعور عاطفی دامنه
گستردهای دارد برای بسیاری احساسات هر چقدر که بعد تاریک، تاریکتر باشد بعد
روشن درخشانتر است( .
- با شناخت کاملتر سرشت واقعی خود، خود را بیشتر باور کنیم. در بسیاری
موارد، این شناخت ما را برای تغییر و رشد آزاد میگذارد .

جهت مشاوره های کارآفرینی و کسب و کار با شماره 09172467247 تماس حاصل فرمایید.

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان

تعریف روانشناسی کار

 

 

روانشناسی کار شاخه ای از علم روانشناسی است که روانشناسان این رشته رفتار انسان ها را در مورد کارشان مورد مطالعه قرار می دهند. هدف روان شناسی کار شناسایی عواملی است که در رفتار انسان و کارش تأثیر می گذارد. تلاش محققان روانشناسی کار در جهت این است که نیاز ها و خواسته های عقلانی انسان ها را تأمین کنند و به ارزش های انسانی و رفاه جسمی و فکری او توجه شود. هدف روانشناسان کار تجزیه و تحلیل رفتارهای هیجانی و شناختی افراد در محیط کارشان است.

مبانی نظری و عملی روانشناسی کار

 

معمولا روانشناسی کار از جنبه نظری و عملی مورد مطالعه قرار می گیرد. تحقیقات و یافته هایی که در مورد روان شناسی کار صورت گرفته است مربوط به جنبه ی نظری آن می شود. زمانی که این یافته ها مورد استفاده قرار می گیرد و کاربرد پیدا می کند، جنبه ی عملی آن مطرح می شود. به طور مثال زمانی که از تست های توانایی نیروی انسانی استفاده می کنیم و به تفاوت های فردی در کار توجه می کنیم، جنبه ی عملی روانشناسی کار را مد نظر قرار داده ایم.

تفاوت های فردی در روان شناسی کار

 

در عملکرد های شغلی افراد، تفاوت های فردی بسیار اهمیت دارند. زیرا این تفاوت های فردی است که نوع و نحوه کار افراد توسط آن تعریف می شود. در حال حاضر نظام های اداری و صنعتی روی راهنمایی های افراد بسیار حساس هستند زیرا کارکنان برای اینکه کار خود را به نحو احسن انجام دهند نه تنها باید توانایی لازم برای انجام آن کار را داشته باشند بلکه باید از نظر روانی نیز با کارخود هماهنگ باشند. زمانی این راهنمایی ها مسمر ثمر خواهند بود که به تفاوت های فردی افراد توجه شود و کار هر کس بر اساس استعداد و ویژگی های خاصش باشد. بی نظمی و هرج و مرج، خسارت های زیاد مالی و معنوی، خستگی، عدم رضایت و … زمانی رخ می دهند که کار هر کس بر اساس توانایی هایش نباشد و کار برای فرد دشوار باشد. عکس این قضیه زمانی اتفاق می افتد که کار در سطح پایین تری نسبت به توانایی های فرد باشد و بسیار ساده باشد در این صورت هواس پرتی، عدم تمرکز، خیال پردازی، کسالت و … رخ می دهد. اگر هر شخصی کاری متناسب با تواناییش داشته باشد، این رضایت نه تنها در محیط کار بلکه در محیط خانوادگی این فرد نیز اثر می گذارد و باعث ایجاد زندگی سالم برای او اطرافیانش می شود.

تعریف نگرش و اندازه گیری آن

نگرش همان آمادگی انسان است که باعث واکنش های مختلف آن ها در برابر مسائل می شود. بعضی از افراد در برابر این مسائل واکنش منفی از خود نشان می دهند که باعث می شود مشکلات حادتر و شدیدتر شود اما در صورت واکنش مثبت راحت تر می توان مشکلات را پذیرفت. وقتی ما با نگرش کارگران آَشنا باشیم و بدانیم که آن ها در مقابل ساعت کاری، تشویق و تنبیه و حقوق چه نگرشی دارند به راحتی می توانیم حدس بزنیم که کار آن ها چگونه و میزان تلاش آن ها چقدر خواهد بود. اگر ما بخواهیم پی به نگرش یک گروه ببریم در وحله اول باید آن گروه رابشناسیم پس لازمه برای پیش بینی یک نگرش، شناخت است.

www.hamayeshsara.ir

  • جوان موسسه اموزشی فرهنگی جوان